𝘗𝘢𝘳𝘵 3
میخوام بگم ک کیا باهم هم اتاقین..
ا.ت و کوک
یونگی و جیهوپ
جیمین و جین
نامجون و تهیونگ..
P3
بعد تمرین..
ا.ت
اعضا رفتن ک استراحت کنن..منم رفتم اب خوردم..و بد رفتم نشستم پیش اعضا..
تهیونگ:خسته نباشین بچ هاتتت
ا.ت:میسی
کوک:توهم خسته نباشیییی
جیهوپ:تنک یوووو
شوگا:هوم
نامی:همگی خسته نباشیددد
جیمین:مرسیی
و بعد اماده شدن و رفتن خونه..
ا.ت
ساعت نزدیک هشت بود ک رسیدیم خونه..
من سریع دوییدم و رفتن تو حموم اتاق تا کوک قبل من نره..
کوک
رفتم داخل اتاق..
کوک:اخیییشششش برم ی دوش بگی....
ک ب صدای اب توجه کردم..
کوک:اااااهههه ا.تتتتتتت من میخواستم برمممممم
ا.ت از تو حموم:خو بعد من بروووو(بلند ک صداش برسه)
کوک:هوووفففف
کوک رو تختش دراز کشید..
کوک:خسته شدماا
یونگی:بچ هااااا
اعضا:بلههه
شوگا:هندزفریمو ندیدینننن؟
جیهوپ: سیمش پاره شده بود انداختمش دور:|
شوگا:هن؟اون ک سالم بود..کی خرابش کرد🤨😐؟
نامجون خودشو زد ب اون راهو همش این ور و اونور و نگاه میکرد..
شوگا: نامی ت خرابش کردی؟
نامجون:...(اینور و اونور و نگاه میکرد)
شوگا:هوووففف
نامجون:ام..ببخشید هیونگ..
شوگا:اشکال نداره:/چندتا دیگه دارم
نامجون: :)😁
ا.ت
حموم کردم..حولمو پوشیدم و رفتم بیرون..ک دیدم کوک رو تختش خوابه..
ا.ت:کوووووووکککک
کوک:ها..ها چیشده کی حمله کردههه کسی ب شیرموزام دس زدددد؟؟
ا.ت: برو بیروووننن://
کوک(تازه ویندوزش بالا اومد):هااا اوکی
کوک رف بیرون
ا.ت:هوففف://
لباسامو پوشدیمو رفتم تو پذیرایی..ک کوک رفت تو اتاق..فک کنم رف حموم
جین از تو آشپزخونه:بچه ها شام کیمچی میخورین یا دوکبوکیییییی؟
ا.ت:کیمچییییی
جیمین:کیمچیییییی
نامجون:,دوکبوکییییی
جیهوپ:فرق نمیکنههه
شوگا:دوکبوکییییی
جین:امممم اصن همشونو درس میکنم:///
و کوک از حموم اومد و رفتن شام خوردن..
ساعت ۱۱:۳۸
شوگا: عاقا من خوابم میاد..شب بخییییر
نامجون:منم برم بخوابم وگرنه صب نمیتونم بیدار شممم
جین:منم امروز خیلی خشته شدمممم شب بخیرررر
بقیه:بچ شب بخیررر
جیمین:حوصلمممم
ا.ت:همچ
ته:لایو بگیریم؟؟
ا.ت:یسسسس
جیمین:ارههههه
هوپی:یسسسسس
ته:کوک کجاس؟
هوپی: داره گیم میزنه..
جیمین:کوووووووووککک
کوک از تو اتاق:بلهههه وسط بازیمنمم چیزی نگووووو الان میبازمممم
ته:پ فلا خودمون لایو بگیریم
ا.ت: اوک
جیهوپ:اول این پوستررو بپوشونیم😂چون شتید بچه های کم سن و سال باشن بد اموزی داره(میدونین ک کدوم پوستر)
اوت و جیمین و ته و هوپی ب کمک هم پوستررو با بالش پوشوندن و لایو ذو شروع کردن..
وسط لایو کوک اومد..
کوک:اووووو لایو گرفتین بدون منننن
جیمین:صدات کردم ک:/
ته:بیا بشیننن
کوک: هااایییی ارمییییززززز
ا.ت
وسط لایو بودیم ک اون بالشایی ک باهاشون پوسترو مخفی کرده بودیم افتادن..
هممون ب سمتش هجوم اوردیم و درستش کردیم
جیمین:ببخشید ارمی😄😅
کوک:این بالشا واس چین؟
جیمین ب پوستر اشاره کرد..
کوک
شتتتت من اون دفعه بدون اینکه این عکسو بپوشونم لایو گرفدم کههههه
و بعدا لایو و قژع کردم و رفتن خوابیدن..
ببخشید دیر گذاشتم شد
25 لایک
بحییی
ا.ت و کوک
یونگی و جیهوپ
جیمین و جین
نامجون و تهیونگ..
P3
بعد تمرین..
ا.ت
اعضا رفتن ک استراحت کنن..منم رفتم اب خوردم..و بد رفتم نشستم پیش اعضا..
تهیونگ:خسته نباشین بچ هاتتت
ا.ت:میسی
کوک:توهم خسته نباشیییی
جیهوپ:تنک یوووو
شوگا:هوم
نامی:همگی خسته نباشیددد
جیمین:مرسیی
و بعد اماده شدن و رفتن خونه..
ا.ت
ساعت نزدیک هشت بود ک رسیدیم خونه..
من سریع دوییدم و رفتن تو حموم اتاق تا کوک قبل من نره..
کوک
رفتم داخل اتاق..
کوک:اخیییشششش برم ی دوش بگی....
ک ب صدای اب توجه کردم..
کوک:اااااهههه ا.تتتتتتت من میخواستم برمممممم
ا.ت از تو حموم:خو بعد من بروووو(بلند ک صداش برسه)
کوک:هوووفففف
کوک رو تختش دراز کشید..
کوک:خسته شدماا
یونگی:بچ هااااا
اعضا:بلههه
شوگا:هندزفریمو ندیدینننن؟
جیهوپ: سیمش پاره شده بود انداختمش دور:|
شوگا:هن؟اون ک سالم بود..کی خرابش کرد🤨😐؟
نامجون خودشو زد ب اون راهو همش این ور و اونور و نگاه میکرد..
شوگا: نامی ت خرابش کردی؟
نامجون:...(اینور و اونور و نگاه میکرد)
شوگا:هوووففف
نامجون:ام..ببخشید هیونگ..
شوگا:اشکال نداره:/چندتا دیگه دارم
نامجون: :)😁
ا.ت
حموم کردم..حولمو پوشیدم و رفتم بیرون..ک دیدم کوک رو تختش خوابه..
ا.ت:کوووووووکککک
کوک:ها..ها چیشده کی حمله کردههه کسی ب شیرموزام دس زدددد؟؟
ا.ت: برو بیروووننن://
کوک(تازه ویندوزش بالا اومد):هااا اوکی
کوک رف بیرون
ا.ت:هوففف://
لباسامو پوشدیمو رفتم تو پذیرایی..ک کوک رفت تو اتاق..فک کنم رف حموم
جین از تو آشپزخونه:بچه ها شام کیمچی میخورین یا دوکبوکیییییی؟
ا.ت:کیمچییییی
جیمین:کیمچیییییی
نامجون:,دوکبوکییییی
جیهوپ:فرق نمیکنههه
شوگا:دوکبوکییییی
جین:امممم اصن همشونو درس میکنم:///
و کوک از حموم اومد و رفتن شام خوردن..
ساعت ۱۱:۳۸
شوگا: عاقا من خوابم میاد..شب بخییییر
نامجون:منم برم بخوابم وگرنه صب نمیتونم بیدار شممم
جین:منم امروز خیلی خشته شدمممم شب بخیرررر
بقیه:بچ شب بخیررر
جیمین:حوصلمممم
ا.ت:همچ
ته:لایو بگیریم؟؟
ا.ت:یسسسس
جیمین:ارههههه
هوپی:یسسسسس
ته:کوک کجاس؟
هوپی: داره گیم میزنه..
جیمین:کوووووووووککک
کوک از تو اتاق:بلهههه وسط بازیمنمم چیزی نگووووو الان میبازمممم
ته:پ فلا خودمون لایو بگیریم
ا.ت: اوک
جیهوپ:اول این پوستررو بپوشونیم😂چون شتید بچه های کم سن و سال باشن بد اموزی داره(میدونین ک کدوم پوستر)
اوت و جیمین و ته و هوپی ب کمک هم پوستررو با بالش پوشوندن و لایو ذو شروع کردن..
وسط لایو کوک اومد..
کوک:اووووو لایو گرفتین بدون منننن
جیمین:صدات کردم ک:/
ته:بیا بشیننن
کوک: هااایییی ارمییییززززز
ا.ت
وسط لایو بودیم ک اون بالشایی ک باهاشون پوسترو مخفی کرده بودیم افتادن..
هممون ب سمتش هجوم اوردیم و درستش کردیم
جیمین:ببخشید ارمی😄😅
کوک:این بالشا واس چین؟
جیمین ب پوستر اشاره کرد..
کوک
شتتتت من اون دفعه بدون اینکه این عکسو بپوشونم لایو گرفدم کههههه
و بعدا لایو و قژع کردم و رفتن خوابیدن..
ببخشید دیر گذاشتم شد
25 لایک
بحییی
۸۰.۴k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.