Part 14
Part 14
جیمین: بیا بلاکش کن اگه دوباره زنگ زد من جواب میدم
سویون:.....
جیمین: سویون...سویون صدامو میشنوی
سویون: ها...آره...باشه
جیمین: حواست کجاست؟
سویون: همینجا...
جیمین: اوم
سویون ویو
توی شوک بودم که یه هو دوباره قلبم درد گرفت من مشکل قلبی ندارم ولی روی سینم یه زخم وجود داره وه این بعضی مواقع خیلی وحشت ناک درد میگیره مادرم بهم گفته بود که این مادر زادیه و از اول بوده ولی اینبار خیلی بد تر درد میکرد نمیتونستم جلوی جیمین نشون بدم که درد دارم برای همین سفت جلوی خودم رو گرفتم
جیمین: سویون...
سویون: هوم.....( نفس نفس با بینی)
جیمین ویو
دیدم یه هو رنگش پرید و عرق کرد و مثل چی داشت نفس نفس میزد معلوم بود حالش خوب نبود
جیمین: خوبی؟
سویون: ببخشید.. من باید برم...
جیمین: کجا...کجا میری؟
سویون ویو
با سرعت اونجا رو ترک کردم و شروع کردم به دویدن و تا تونستم دور شدم که یهو قلبم بد جور درد گرفت و افتادم زمین هوشیار بودم ولی نمیتونستم تکون بخورم که یهو صدای شنیدم
جیمین: سویون بیدار شو...
و بعد از این صدا دیگه هیچی نفهمیدم
.....
ادامه دارد....
جیمین: بیا بلاکش کن اگه دوباره زنگ زد من جواب میدم
سویون:.....
جیمین: سویون...سویون صدامو میشنوی
سویون: ها...آره...باشه
جیمین: حواست کجاست؟
سویون: همینجا...
جیمین: اوم
سویون ویو
توی شوک بودم که یه هو دوباره قلبم درد گرفت من مشکل قلبی ندارم ولی روی سینم یه زخم وجود داره وه این بعضی مواقع خیلی وحشت ناک درد میگیره مادرم بهم گفته بود که این مادر زادیه و از اول بوده ولی اینبار خیلی بد تر درد میکرد نمیتونستم جلوی جیمین نشون بدم که درد دارم برای همین سفت جلوی خودم رو گرفتم
جیمین: سویون...
سویون: هوم.....( نفس نفس با بینی)
جیمین ویو
دیدم یه هو رنگش پرید و عرق کرد و مثل چی داشت نفس نفس میزد معلوم بود حالش خوب نبود
جیمین: خوبی؟
سویون: ببخشید.. من باید برم...
جیمین: کجا...کجا میری؟
سویون ویو
با سرعت اونجا رو ترک کردم و شروع کردم به دویدن و تا تونستم دور شدم که یهو قلبم بد جور درد گرفت و افتادم زمین هوشیار بودم ولی نمیتونستم تکون بخورم که یهو صدای شنیدم
جیمین: سویون بیدار شو...
و بعد از این صدا دیگه هیچی نفهمیدم
.....
ادامه دارد....
۱.۱k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.