پارت ۱۶:
پارت ۱۶:
~سلام. کیارو هستم.
وایییی خدای من دختره کپی جیمین بود.انگار جیمین بود ورژن دخترونه اش
-منم...منم رینا هستم.
دستش رو به سمتم دراز کرد و با هم دست دادیم.
~پس کسی که مخ داداش خل و چل منو زده تویی؟
+ من خل و چل نیستم😐✌
÷اه بسه دیگ تو عروسی من میخواین دعوا کنین؟
جیمین از بازو هام گرفت و کشید:
+بیا بریم پیش مامانم
داشتم میرفتم که یهو یکی محکم بغلم کرد:
○سلام عروس گلم
جاااااننننن؟؟؟؟عروس گلممممم؟؟؟؟؟
+مامان پرنسسم رو اذیت نکن.
○من کی عروسم رو اذیت کردم؟
ن انگار خانواده پارک جمیعا رد دادن😐✌
مامان جیمین از دستم گرفت و کشید:
○من می رم یکم با عروسم حرف بزنم برو پیش بابات
+مامان مادرشوهر بازی در نیاریااااا
○باشه باشه
منو کشون کشون برد تو حیاط:
○خب خوشگل خانوم اسمت چیه؟
- رینا
○به به رینا خانوم.با جیمین کجا آشنا شدی؟شنیدم با هم زندگی میکنین
- خب راستش من طراح لباسشونم،بله با هم زندگی میکنیم تا من راحتتر کار هام رو انجام بدم.
○(چشمک میزنه)فقط به خاطر این؟
-مگ دلیل دیگه ای هم داره؟
○حاالاااا
-ببخشید خانم پارک...
○منو مامان صدا کن
-بله؟
○منو مامان صدا کن
- آه بله چشم.
○آفرین.
پوفففف خدا آخر و عاقبت منو با این خاندان پارک به خیر کنه.
توی همین فکر ها بودم که با دیدن کسی که روبروم ایستاده بود خشکم زد....
ادامه دارد...
#ادمین_نازی
~سلام. کیارو هستم.
وایییی خدای من دختره کپی جیمین بود.انگار جیمین بود ورژن دخترونه اش
-منم...منم رینا هستم.
دستش رو به سمتم دراز کرد و با هم دست دادیم.
~پس کسی که مخ داداش خل و چل منو زده تویی؟
+ من خل و چل نیستم😐✌
÷اه بسه دیگ تو عروسی من میخواین دعوا کنین؟
جیمین از بازو هام گرفت و کشید:
+بیا بریم پیش مامانم
داشتم میرفتم که یهو یکی محکم بغلم کرد:
○سلام عروس گلم
جاااااننننن؟؟؟؟عروس گلممممم؟؟؟؟؟
+مامان پرنسسم رو اذیت نکن.
○من کی عروسم رو اذیت کردم؟
ن انگار خانواده پارک جمیعا رد دادن😐✌
مامان جیمین از دستم گرفت و کشید:
○من می رم یکم با عروسم حرف بزنم برو پیش بابات
+مامان مادرشوهر بازی در نیاریااااا
○باشه باشه
منو کشون کشون برد تو حیاط:
○خب خوشگل خانوم اسمت چیه؟
- رینا
○به به رینا خانوم.با جیمین کجا آشنا شدی؟شنیدم با هم زندگی میکنین
- خب راستش من طراح لباسشونم،بله با هم زندگی میکنیم تا من راحتتر کار هام رو انجام بدم.
○(چشمک میزنه)فقط به خاطر این؟
-مگ دلیل دیگه ای هم داره؟
○حاالاااا
-ببخشید خانم پارک...
○منو مامان صدا کن
-بله؟
○منو مامان صدا کن
- آه بله چشم.
○آفرین.
پوفففف خدا آخر و عاقبت منو با این خاندان پارک به خیر کنه.
توی همین فکر ها بودم که با دیدن کسی که روبروم ایستاده بود خشکم زد....
ادامه دارد...
#ادمین_نازی
۱۵.۵k
۱۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.