عاشق شاعر دلسَرد نشو میبازی
عاشق شاعر دلسَرد نشو میبازی
همدم و همسفرِ دَرد نشو میبازی
باتوام دست ازاین رنگ تباهی بردار
اینهمه رنگ, توهم زَرد نشو میبازی
شاعرم گاه به دیوانگیم مشهورم
عاقلی کن و توهم طَرد نشو میبازی
پشت هر شعر بدان شاعربیماری هست
مست و دلداه یِ این فَرد نشو میبازی
من فقط قافیه و حرف به هم میبافم
و تو هم همدم این مَرد نشو میبازی
رک و روراست بگویم که پُرازتشویشم
آتشی در بر من سَرد نشو میبازی
و رفیقیم من و جاده و درد و غم تو
دم به دم واژه یِ برگرد نشو میبازی...
🌱🌱
همدم و همسفرِ دَرد نشو میبازی
باتوام دست ازاین رنگ تباهی بردار
اینهمه رنگ, توهم زَرد نشو میبازی
شاعرم گاه به دیوانگیم مشهورم
عاقلی کن و توهم طَرد نشو میبازی
پشت هر شعر بدان شاعربیماری هست
مست و دلداه یِ این فَرد نشو میبازی
من فقط قافیه و حرف به هم میبافم
و تو هم همدم این مَرد نشو میبازی
رک و روراست بگویم که پُرازتشویشم
آتشی در بر من سَرد نشو میبازی
و رفیقیم من و جاده و درد و غم تو
دم به دم واژه یِ برگرد نشو میبازی...
🌱🌱
۸۸۲
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.