بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم :
فکر و خیالی را که عمری نتوانسته بودی از دستشان بگریزی به همین سادگی زایل می شوند. فقط شرط لازم و ضروری اینکار، یک مشاهده است. یعنی نگاه بی قضاوت. فهم و دریافت کل مراحل این مقال هر چند ماه هم که طول بکشد نباید تحت هیچ عنوان به دام قضاوت بیفتی. هر قضاوتی سم است. خوب و بد ندارد.
(س) - دقایقی راحت می شوی. چه اکنون نزدیک نفس مطمئنه ای. تسلیمی. چه عملا مفهوم نگاه بی قضاوت را دانسته ای. انرژی بگیر. تنفس ات عمیق تر می شود.هیچ دخالتی نداشته باش. خودت را در هستی رها کن. از این امنیت بهره ببر. این حق توست. تو جزئی از این کل لایتناهی هستی.
(ش) - ذهنِ قبلی آرام نمی نشیند.اینبارخود را مثل مرغ سر کنده به در و دیوار می کوبد. و چون طرفند قبلی اش جواب نداد، پس برایت ترس و وحشت ایجاد می کند. انواع القاءات ترسناک را بسویت سرازیر می کند. مثلا القاء اینکه؛ زوزۀ باد، چون موجودی غیرارگانیک در این بیابانِ تنهایی تو را خواهد بلعید! یا ماری زهرآگین از پشت سرت، لحظه به لحظه به تو نزدیک و نزدیکتر می شود! یا قرار است اکنون و همینجا زمین دهان باز کند و تو را یکجا ببلعد! ممکن است سر و صداهای عجیب بشنوی. سر و صداهایی که پیش از آنکه ریشه در بیرون داشته باشند، از درون خودت نشأت می گیرند! حتی ممکن است ذهن، حرکت سایه ها را به سراغت بفرستد! نترس! ایجاد رعب و وحشت از آخرین تیرهای ذهن مخرب است. نباید بترسی. جنب نخور. لبخند به لب همان نگاه بی قضاوت را داشته باش. ذهن دارد جانش در می رود. بگذار جانش در رود. اگر نترسی، هر چیزی از تو خواهد ترسید. و از این مرحله پیروز بیرون می روی. و اگر بترسی کار خرابی ببار آورده ای. انرژی نابی را از دست داده ای. و ذهن مخرب، پیروز شده است. پس برخیز و به خانه ات برگرد. شاید بار دیگر که آمادگی داشتی، بتوانی بر این ترس غلبه کنی. ما سالک ترسو نداریم.این فقط سالک شجاع است که به منظور نائل می شود.
(ص)- حال نگاهت را از آن چیز یا آن درخت بر گیر. و بی آنکه به اشیاء دیگر زل بزنی، تمام تصویر روبرویت را ببین. در قاب تصویر تو همه چیز هست. زمین، آسمان، سنگ و درخت و اما تو هیچکدامشان را خاص نمی کنی، جدا نمی نگری، قیاس نمی کنی، به قضاوتشان نمی گیری، حتی نمی گویی آسمان بالاست و زمین پایین، اسم این درخت است و اسم آن یکی کوه، این آبی رنگ است و آن قهوه ای. بکار بردن هر واژه ای ممنوع است. چه در این مرحله هر واژه ای دروغ است. دروغ نگو! روی هیچ شیئی اسم نگذار. هیچ قضاوتی از هیچ نوعی را مرتکب نشو. فقط نگاه می کنی. نگاه به کل. (ادامه دارد...)
قسمت دوم :
فکر و خیالی را که عمری نتوانسته بودی از دستشان بگریزی به همین سادگی زایل می شوند. فقط شرط لازم و ضروری اینکار، یک مشاهده است. یعنی نگاه بی قضاوت. فهم و دریافت کل مراحل این مقال هر چند ماه هم که طول بکشد نباید تحت هیچ عنوان به دام قضاوت بیفتی. هر قضاوتی سم است. خوب و بد ندارد.
(س) - دقایقی راحت می شوی. چه اکنون نزدیک نفس مطمئنه ای. تسلیمی. چه عملا مفهوم نگاه بی قضاوت را دانسته ای. انرژی بگیر. تنفس ات عمیق تر می شود.هیچ دخالتی نداشته باش. خودت را در هستی رها کن. از این امنیت بهره ببر. این حق توست. تو جزئی از این کل لایتناهی هستی.
(ش) - ذهنِ قبلی آرام نمی نشیند.اینبارخود را مثل مرغ سر کنده به در و دیوار می کوبد. و چون طرفند قبلی اش جواب نداد، پس برایت ترس و وحشت ایجاد می کند. انواع القاءات ترسناک را بسویت سرازیر می کند. مثلا القاء اینکه؛ زوزۀ باد، چون موجودی غیرارگانیک در این بیابانِ تنهایی تو را خواهد بلعید! یا ماری زهرآگین از پشت سرت، لحظه به لحظه به تو نزدیک و نزدیکتر می شود! یا قرار است اکنون و همینجا زمین دهان باز کند و تو را یکجا ببلعد! ممکن است سر و صداهای عجیب بشنوی. سر و صداهایی که پیش از آنکه ریشه در بیرون داشته باشند، از درون خودت نشأت می گیرند! حتی ممکن است ذهن، حرکت سایه ها را به سراغت بفرستد! نترس! ایجاد رعب و وحشت از آخرین تیرهای ذهن مخرب است. نباید بترسی. جنب نخور. لبخند به لب همان نگاه بی قضاوت را داشته باش. ذهن دارد جانش در می رود. بگذار جانش در رود. اگر نترسی، هر چیزی از تو خواهد ترسید. و از این مرحله پیروز بیرون می روی. و اگر بترسی کار خرابی ببار آورده ای. انرژی نابی را از دست داده ای. و ذهن مخرب، پیروز شده است. پس برخیز و به خانه ات برگرد. شاید بار دیگر که آمادگی داشتی، بتوانی بر این ترس غلبه کنی. ما سالک ترسو نداریم.این فقط سالک شجاع است که به منظور نائل می شود.
(ص)- حال نگاهت را از آن چیز یا آن درخت بر گیر. و بی آنکه به اشیاء دیگر زل بزنی، تمام تصویر روبرویت را ببین. در قاب تصویر تو همه چیز هست. زمین، آسمان، سنگ و درخت و اما تو هیچکدامشان را خاص نمی کنی، جدا نمی نگری، قیاس نمی کنی، به قضاوتشان نمی گیری، حتی نمی گویی آسمان بالاست و زمین پایین، اسم این درخت است و اسم آن یکی کوه، این آبی رنگ است و آن قهوه ای. بکار بردن هر واژه ای ممنوع است. چه در این مرحله هر واژه ای دروغ است. دروغ نگو! روی هیچ شیئی اسم نگذار. هیچ قضاوتی از هیچ نوعی را مرتکب نشو. فقط نگاه می کنی. نگاه به کل. (ادامه دارد...)
۲.۲k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.