فیک بی تی اس پارت ۵

کوک ویو:
از روز اول دردسر درست کرده
داشتم با یونگی حرف میزدم و یهو یونا اومد تو علاوه بر اینکه از عصبانیت سر یونگی داد زدم یونا رو هم بیرون کردم و وقتی با عصبانیت داشتم میومدم بیرون پام به کفشش گیر کرد و لبم محکم به دستگیره در برخورد کرد
لعنت به این روز
از اتاق بیرون اومدم و دیدم یونا داره فرار میکنه
-مگه نمیدونی باید اول اجازه بگیری بعد یکی رو بفرستی داخل ها؟؟؟ مگه نمیدونییی؟؟؟
لعنتی اگه یکی از صحبتای منو کسی بشنوه شرکت ورشکست میشهه میفهمیی؟؟؟؟
فقط یک اشتباه فققققططط و فقققططط یه اشتباه دیگه بکنی اخراجت میکنمممم
+(با بغض وایساده بودو هیچی نمیگفت و سرشو انداخته بود پایین )
-(رفتم تو اتاقو درو محکم بستم)
ا/ت ویو:
اون مگه کیهه که با من اینطوری صحبت میکنههه
رفتم دستشویی و صورتمو شکیتم
لعنتییی همیشهع همیشهه باید به من زور بگنن
نه نه اینبار نمیذارممم
به سمت اتاق جئون رفتمو در و رسما با لگد باز کردم
تو به چه حقیی سر من داد میزنیی من فقط و فقط همکارتممم فهمیدیی؟؟؟شاید زیردستت باشمم ولی حقق نداریی حققق نداریی اینطوری باهام رفتار کنییی
(رفتمو درو محکم بستم)
کوک ویو:
اومد..داد زد...درو بست و رفت
خب در هر وقت دیگه ای باید برم اخراجش کنم
ولی میدونی چیه داره ازش خوشم میاد
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک