♛عشقـ اجباریـ♛ پارتـ²²
هومـ.....XD
جنی داشت خورد میکرد که......
..........XD
تهیونگ از پشت جنی رو بغل کرد.....XD
#تهیونگ
گفت:(( خب بزار کمکت کنمـ!
#جنی
در ذهنش⇠وای خدا این تهیونگ هم زده به سَرِش حرفی بِهِش بزنم ناراحت میشه اون موقع بیا و درستِش کن....
گفتم:(( باشه!!!!
بعد مواد رو خورد کردن......
رسیدن به مرحله ی ربختن پنیر پیتزا رو خمیر.....
که.....
#تهیونگ
در ذهنش⇠هوم بزار باهاش بازی کنم......
بعد.....
انگشتش رو زد تو پنیر پیتزا و بعد انگشتش رو کشید رو لُپ هایِ جنی......
و بعد گفت:(( آشپز کوچولو لُپ هاتـ خیلی نَرمَ اَن...
#جنی
اول خجالت کشید و بعد هم انگشتش رو زد به پنیر پیتزا و و انگشتش رو کشید رو لُپ تهیونگ و گفت:(( شرمنده میشیم استاد اختیار دارین دست پرورده ایم.....
بعد هر دو خندیدن......
که........
بقیه رو نمیگم.....
این پارت رو هم به خاطر اینکه یه پارت فیڪ دیگه عشق دو طرفه رو بخونم گذاشتمـ
پارتـ بعد معلوم نیست کِی بزارم.....XD
جنی داشت خورد میکرد که......
..........XD
تهیونگ از پشت جنی رو بغل کرد.....XD
#تهیونگ
گفت:(( خب بزار کمکت کنمـ!
#جنی
در ذهنش⇠وای خدا این تهیونگ هم زده به سَرِش حرفی بِهِش بزنم ناراحت میشه اون موقع بیا و درستِش کن....
گفتم:(( باشه!!!!
بعد مواد رو خورد کردن......
رسیدن به مرحله ی ربختن پنیر پیتزا رو خمیر.....
که.....
#تهیونگ
در ذهنش⇠هوم بزار باهاش بازی کنم......
بعد.....
انگشتش رو زد تو پنیر پیتزا و بعد انگشتش رو کشید رو لُپ هایِ جنی......
و بعد گفت:(( آشپز کوچولو لُپ هاتـ خیلی نَرمَ اَن...
#جنی
اول خجالت کشید و بعد هم انگشتش رو زد به پنیر پیتزا و و انگشتش رو کشید رو لُپ تهیونگ و گفت:(( شرمنده میشیم استاد اختیار دارین دست پرورده ایم.....
بعد هر دو خندیدن......
که........
بقیه رو نمیگم.....
این پارت رو هم به خاطر اینکه یه پارت فیڪ دیگه عشق دو طرفه رو بخونم گذاشتمـ
پارتـ بعد معلوم نیست کِی بزارم.....XD
۱۹.۷k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.