یادی از شهید والامقام مصطفی صدرزاده
مجروحیت شهید صدرزاده در تکرار تاریخ ( از خاطرات شهید صدرزاده )
هر دو عکس شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم)مجروحه و اونی بغلش کرده برادر شهید هستن....
عکس بالا از زبان محمدحسین برادر شهید: سال 76 بابام جیره سپاه و گرفته بود پوتیناش کوچیک بود ساقشون رو کوتاه کرد و دادشون به مصطفی... مصطفی شروع کرد غر زدن که من کفش اینجوری نمیخوام که بابام به حرفش گوش نداد فردا صبحش مصطفی با همون پوتینا میره مدرسه توی راه میخوره زمین و نیسان حمل شیر از رو ی پاشنه پای چپش رد میشه پاش میشکنه دکتر گفت خدا رو شکر کنید پوتین پاش بود وگرنه استخوان پاش خرد می شد
عکس پایین به نقل از همرزم شهید (ابوعلی): عکس پایینی هم مربوط به پارساله که تو عملیات دیرالعدس تیر تیربار دشمن به پاش (سید مصطفی) خورد و برای بار ششم جانباز شد...
ابوعلی در ادامه میگه: شهدا هم شوخ بودند و هم شاد
هم جدی و غمگین بودند...
پر از اخلاق های متضاد درست...
خوف و رجایی که مومن باید داشته باشه...
کاش درک کنم و عمل کنم اخلاقشون رو ...
هر دو عکس شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم)مجروحه و اونی بغلش کرده برادر شهید هستن....
عکس بالا از زبان محمدحسین برادر شهید: سال 76 بابام جیره سپاه و گرفته بود پوتیناش کوچیک بود ساقشون رو کوتاه کرد و دادشون به مصطفی... مصطفی شروع کرد غر زدن که من کفش اینجوری نمیخوام که بابام به حرفش گوش نداد فردا صبحش مصطفی با همون پوتینا میره مدرسه توی راه میخوره زمین و نیسان حمل شیر از رو ی پاشنه پای چپش رد میشه پاش میشکنه دکتر گفت خدا رو شکر کنید پوتین پاش بود وگرنه استخوان پاش خرد می شد
عکس پایین به نقل از همرزم شهید (ابوعلی): عکس پایینی هم مربوط به پارساله که تو عملیات دیرالعدس تیر تیربار دشمن به پاش (سید مصطفی) خورد و برای بار ششم جانباز شد...
ابوعلی در ادامه میگه: شهدا هم شوخ بودند و هم شاد
هم جدی و غمگین بودند...
پر از اخلاق های متضاد درست...
خوف و رجایی که مومن باید داشته باشه...
کاش درک کنم و عمل کنم اخلاقشون رو ...
۲.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.