تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ماجراى خلیفهشدن عثمان
مىدانیم عمر وقتى که ضربت خورد و خودش احساس کرد که رفتنى است، براى بعد از خودش درواقع بدعتى به وجود آورد، یعنى کارى کرد که نه پیغمبر کرده بود و نه حتى ابوبکر. نه مطابق عقیده ما شیعیان که مدارک اهل تسنن نیز بر آن دلالت دارد (حالا در عمل قبول نداشته باشند، مطلب دیگرى است) خلافت را به شخص معینى که پیغمبر در زمان خودش معرفى و تعیین کرده بود یعنى على علیهالسلامواگذار کرد، نه مطابق آنچه که امروز اهل تسنن مىگویند ـ که پیغمبر کسى را تعیین نکرد بلکه امت باید خودشان کسى را انتخاب کنند، و پیغمبر این کار را به انتخاب امت و شوراى امت واگذار کردند ـ عمل کرد و نه کارى را که ابوبکر کرد، انجام داد چون ابوبکر وقتى مىخواست بمیرد، براى بعد از خود شخص معینى را تعیین کرد که خود عمر بود. کار ابوبکر نه با عقیده شیعه جور درمىآید، نه با عقیده اهل تسنن. کار عمر نه با عقیده شیعه جور درمىآید، نه با عقیده اهل تسنن و نه با کار ابوبکر. یک کار جدید کرد و آن این بود که شش نفر از چهرههاى درجه اول صحابه را به عنوان شورا انتخاب کرد، ولى شورایى نه به صورت به اصطلاح دموکراسى بلکه به صورت آریستوکراسى، یعنى یک شوراى نخبگان که نخبهها را هم خودش انتخاب کرد: على علیهالسلام (چون على را که نمىشد کنار زد)، عثمان، طلحه، زبیر، سعد وقّاص و عبدالرّحمن بن عوف. در آنوقت در میان صحابه پیغمبر، از اینها متشخصتر نبود. بعد خودش گفت: تعداد افراد این شورا جفت است. (معمولاً مىبینید که تعداد افراد شوراها را طاق قرار مىدهند که وقتى رأى گرفتند، تعداد هر طرف که حداقل نصف به علاوه یک باشد، آن طرف برنده است.) اگر سه نفر یک رأى را انتخاب کردند و سه نفر دیگر رأى دیگر را، هر طرف که عثمان بود آن طرف برنده است. خوب، اگر شوراست تو چرا براى مردم تکلیف معین مىکنى؟!
شورا طورى ترکیب شده بود که عمر خودش هم مىدانست که بالأخره خلافت به عثمان مىرسد، چون على علیهالسلام قطعا رأى سه به علاوه یک نداشت؛ حداکثر این بود که على سه نفر داشته باشد که مسلّما عثمان در میان آنها نبود، زیرا عثمان رقیبش بود. پس عثمان قطعا برنده است. از نظر عمر، على علیهالسلام یا دو نفر داشت: خودش بود و زبیر (چون زبیر
آنوقت با على بود) و یا اگر احتمالاً عبدالرّحمن بن عوف طرف على را مىگرفت، حداکثر سه نفر داشت.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
ماجراى خلیفهشدن عثمان
مىدانیم عمر وقتى که ضربت خورد و خودش احساس کرد که رفتنى است، براى بعد از خودش درواقع بدعتى به وجود آورد، یعنى کارى کرد که نه پیغمبر کرده بود و نه حتى ابوبکر. نه مطابق عقیده ما شیعیان که مدارک اهل تسنن نیز بر آن دلالت دارد (حالا در عمل قبول نداشته باشند، مطلب دیگرى است) خلافت را به شخص معینى که پیغمبر در زمان خودش معرفى و تعیین کرده بود یعنى على علیهالسلامواگذار کرد، نه مطابق آنچه که امروز اهل تسنن مىگویند ـ که پیغمبر کسى را تعیین نکرد بلکه امت باید خودشان کسى را انتخاب کنند، و پیغمبر این کار را به انتخاب امت و شوراى امت واگذار کردند ـ عمل کرد و نه کارى را که ابوبکر کرد، انجام داد چون ابوبکر وقتى مىخواست بمیرد، براى بعد از خود شخص معینى را تعیین کرد که خود عمر بود. کار ابوبکر نه با عقیده شیعه جور درمىآید، نه با عقیده اهل تسنن. کار عمر نه با عقیده شیعه جور درمىآید، نه با عقیده اهل تسنن و نه با کار ابوبکر. یک کار جدید کرد و آن این بود که شش نفر از چهرههاى درجه اول صحابه را به عنوان شورا انتخاب کرد، ولى شورایى نه به صورت به اصطلاح دموکراسى بلکه به صورت آریستوکراسى، یعنى یک شوراى نخبگان که نخبهها را هم خودش انتخاب کرد: على علیهالسلام (چون على را که نمىشد کنار زد)، عثمان، طلحه، زبیر، سعد وقّاص و عبدالرّحمن بن عوف. در آنوقت در میان صحابه پیغمبر، از اینها متشخصتر نبود. بعد خودش گفت: تعداد افراد این شورا جفت است. (معمولاً مىبینید که تعداد افراد شوراها را طاق قرار مىدهند که وقتى رأى گرفتند، تعداد هر طرف که حداقل نصف به علاوه یک باشد، آن طرف برنده است.) اگر سه نفر یک رأى را انتخاب کردند و سه نفر دیگر رأى دیگر را، هر طرف که عثمان بود آن طرف برنده است. خوب، اگر شوراست تو چرا براى مردم تکلیف معین مىکنى؟!
شورا طورى ترکیب شده بود که عمر خودش هم مىدانست که بالأخره خلافت به عثمان مىرسد، چون على علیهالسلام قطعا رأى سه به علاوه یک نداشت؛ حداکثر این بود که على سه نفر داشته باشد که مسلّما عثمان در میان آنها نبود، زیرا عثمان رقیبش بود. پس عثمان قطعا برنده است. از نظر عمر، على علیهالسلام یا دو نفر داشت: خودش بود و زبیر (چون زبیر
آنوقت با على بود) و یا اگر احتمالاً عبدالرّحمن بن عوف طرف على را مىگرفت، حداکثر سه نفر داشت.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۶۴۳
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.