عشق در خطر است پارت ۹

لیا: ببخشید هوپی و جیمین هوپی تو شماره ی ۲۰ و جیمین تو ۲۱ و ته تو شماره ی ۲۲ کوک تو شماره ی ۲۳ هست خب برین پیشه جنی

جنی: جونم هانی

لیا: مهربون شدی خب برو پسرا راهنمایی کن یونا کجاست کار دارم باهاش باید به رولی ها بگم چه کار کنند

یونا: اومدم بابا برو بهشون بگو راستی لیا بعد کنسرت کاری داری یا با ما میان خونه یا همون خوابگاه

لیا: نه میرم با ماشین خودم سر صحنه فیلمبرداری ساعت ۴ صبح میان خوابگاه وای دخترا دارم میمیرم باید باز لباس عوض باز مدل مو هامو درست کنند میکاپ جدید فردا ساعت ۱۱ صبح باید برای مدل برم خیلی خسته خب پسرا جنی الان میاد میا بهش زنگ بزن برم پیش رولی ها

میا: باشه فعلا بای.

ته: میگم لیا چقدر کیوت اینجوری حرف زد بدبخت خیلی خسته شده معلوم الان ساعت ۱۱ شب تا ۲ کنسرت دارن لیا میره سر صحنه فیلمبرداری ساعت ۴ صبح برمیگرده خوابگاه و ساعت ۱۱ صبح میره عکاس برداری برای مدل فقط ۶ یا ۷ ساعت میخوابه جنی اومد

جنی: سلام پسرا حالتون چطوره؟

جین: سلام جنی ما همه خوبیم خودت چطوری؟

جنی: خوبم توضیح میدم چالش اینجوری که شما باید چشم ها تون ببندید غذا یا یه آدم دست میزنید یا تست می کنید اگه درست که با دخترا اجرا می کنید اگه اشتباه بود باید هر کاری دخترا گفتن انجام بدید خب حله سوالی ندارید

نامجون: شما خیلی توضیح دادین سوالی نداریم فقط ساعت چند چالش هست

جنی: نیم ساعت دیگه و اینکه هر سوالی درباره دخترا دارین بپرسین جواب میدم

جیمین: خب من میپرسم لیا داداش داره باباش چه کار هست خواهر داره خانواده ش کجاست هستن لیا چرا از ما بدش میاد 😁🤔

جنی: خب ببین این یه رازه ولی شما میگم شما هم کسی نگید

پسرا: باشه بگو

جنی: خب لیا داداش داره دوتا اسمشون داداش بزرگش جونگ هو و اون داداش چان یول چان یول یه سال از لیا بزرگتر هست جونگ هو ۲۷ سالش و چان یول ۲۶ سالش خب در اصل خانواده کیم یعنی خانواده لیا مافیا هستن که کله کشور کره ازشون حساب میبرن و باباش مافیا و مامانش هم مافیا بود بابای لیا از خواسته مافیا بشه لیا هنوز قبول نکرده جونگ هو میخواست عضو گروه شما بشه که شما مسخرش کردین الان هر دو تا داداش های لیا مافیا هستن واسه همین لیا از بدش میاد اگه لیا بشه زندگی هم خودتون هم خانواده داداش هاش سیاه می کنید