تلسم تنجیکوP³
سرمو به چپ و راست تکون میدم*
ن نمیشع ن نمیشععع یعنییی الان اینا واقعیننن ن وایسا...بزا ببینممم
سیلی میزنم تو گوشم*
آییییی واقعیههه ن جان من واقعیههه ن نمیشععع
سیلی های متعدد*
صورتش سرخ شد*
اخ اخ واقعیه...من نموخامم توگا باشممم من میخامم برمم با باکوگوووو
اشک تمساح*
هق الان باید خودمو جمع کنم وگرنه نقشه اونارو بگا میدم...هیهی اصن نقششونو بگا میدم و میرم تو قهرمانااااا بعد تو یو ای تست میدمم و میام تو کلاس باکوووو نه اهم بعد یهو توگا بگام میده...اصننن مخمم نموخاممم اینجا باشممم...نه چیزه شکر خوردم جام خوبه...شکررر اضافی دیگع نمیخورم یهو برگشتم...وایسا شیفت نکردم؟؟ن باو کونشو نداشتم اونهمه خذبلات بنویسم...راستی الان میدوریام...هعی چقد از میدوریا لجم میگرفتاا
راه میوفتم سمت کلاس*
عه الان کلاسا تموم شدع بزا وسایل میدوریا رو بردارم...هننن کدوم مال میدوریاستتت
(آیدا تنیا ٪ اوراراکا € )
٪ اوه میدوریا دیدم توی سالن اجتماعات اتفاقی افتاد خوبی؟؟
بهم نگاه میکنه و سر تا پامو آنالیز میکنه*
٪ انگار خوبی...خونریزی داخلی که نکردی نه؟؟؟
دستمو مث میدوریا پشت گردنم گذاشتم و چشمامو بستم و با لبخند*
_نه من خوبم آیدا! متاسفم که نگرانت کردم
آیدا لبخندی میزنه و دستشو روی شونم میزاره*
٪خوشحالم که خوبی...آها راستی میخواستم کیفتو برات بیارم که دیدم خوبی
کیفو بهم داد*
خدایااا شکرت الان یهو کیف یه بدبختو ور میداشتم میبردم خونه...وایسااا خونه میدوریا کجاستتت نعععع نعععع الان چه شکری به سرم بریزمممم بعععع بعععع
€ام...میدوریا...
مچ دست راستشو میماله*(دوستاننن منحرف نباشین اوراراکا با دست چپش مچ دست راست خودشو میماله)
چشمامو باز میکنم*
_بله اوراراکا-چان؟
€ میشه امروز باهم بریم خونه؟؟
گونههاش سرخ میشه*
لپامو سرخ نشون میدم*
_آ-آره
خدایا مرسییی الان اوراراکا منو میرسونه هیهی
//***پرش زمانی به دم خونه***//
(دوستان کل راهو با صورت سرخ رفتن و با سکوت)
_م-ممنون واسه امروز...
€ نه چیزی نبود خوشحال شدم رسوندمت
*میره
خب میرم تو خونه*
_تادایماسوو(دیدین یه حالت کشیده میگن که انگار اخرش او گفته میشه؟؟منظورم اینه وگرنه میدونم تادایماس هست)(ایتادایماس هم میگن؟؟؟)
دور و بر رو میبینم*
_حتما خابه
میرم تو اتاق و با توجه به اخلاق همیشم خودمو میندازم رو تخت*
آخ اخ چقد این کار خوبه...وایسا گوشیم کوووو...نهههه نگو گوشیم تناسخ نشدهههه نههههه من الان خودکشییی میکنممممم اصننن نموخامممم
چک کردن جیب ها و تمام اتاق*
نههههه قبول نیستتت من گوشیممو میخامممممم...عه ایناهاش
پوکر*
چقد سلیطه بازی دراوردما
بزا لباسمو عوض کنممم...عههه یعنی الان جنسیتم عوض شدهه؟؟بزا ببینممم چشکلیههه...ببینم...نبینم..ببینم...نبینم...نمدددد اصن قرعه میکشم
قرعه کشی*
عهه ببینم در اومددد...ایهی ایهی...
چک کردن*
ودففف این چرا اینشکلیهههه تصوراتم قاتی شد...باس برم نماز بخونم...پنج رکعت به وقت انیمه...جرررر پنج رکعت به وقت انیمهه...
سریع عوض کردن لباس برای اینکه دوباره به قیافش برنخورم*
برمم تو ویسگون بچرخمم...
درحال چرخیدن*
ام...به دوستام بگم یا نه؟ام..میگمممم
رفتن رو مخاطبین*
کیلیک کردن رو اسم ماهی خال مخالی*(داش پریا:::)
در حال بوق خوردن*...
اگه بچها خوبی باشین ۵ لایک بگیرم همین امشب براتون پارت میزارم
ن نمیشع ن نمیشععع یعنییی الان اینا واقعیننن ن وایسا...بزا ببینممم
سیلی میزنم تو گوشم*
آییییی واقعیههه ن جان من واقعیههه ن نمیشععع
سیلی های متعدد*
صورتش سرخ شد*
اخ اخ واقعیه...من نموخامم توگا باشممم من میخامم برمم با باکوگوووو
اشک تمساح*
هق الان باید خودمو جمع کنم وگرنه نقشه اونارو بگا میدم...هیهی اصن نقششونو بگا میدم و میرم تو قهرمانااااا بعد تو یو ای تست میدمم و میام تو کلاس باکوووو نه اهم بعد یهو توگا بگام میده...اصننن مخمم نموخاممم اینجا باشممم...نه چیزه شکر خوردم جام خوبه...شکررر اضافی دیگع نمیخورم یهو برگشتم...وایسا شیفت نکردم؟؟ن باو کونشو نداشتم اونهمه خذبلات بنویسم...راستی الان میدوریام...هعی چقد از میدوریا لجم میگرفتاا
راه میوفتم سمت کلاس*
عه الان کلاسا تموم شدع بزا وسایل میدوریا رو بردارم...هننن کدوم مال میدوریاستتت
(آیدا تنیا ٪ اوراراکا € )
٪ اوه میدوریا دیدم توی سالن اجتماعات اتفاقی افتاد خوبی؟؟
بهم نگاه میکنه و سر تا پامو آنالیز میکنه*
٪ انگار خوبی...خونریزی داخلی که نکردی نه؟؟؟
دستمو مث میدوریا پشت گردنم گذاشتم و چشمامو بستم و با لبخند*
_نه من خوبم آیدا! متاسفم که نگرانت کردم
آیدا لبخندی میزنه و دستشو روی شونم میزاره*
٪خوشحالم که خوبی...آها راستی میخواستم کیفتو برات بیارم که دیدم خوبی
کیفو بهم داد*
خدایااا شکرت الان یهو کیف یه بدبختو ور میداشتم میبردم خونه...وایسااا خونه میدوریا کجاستتت نعععع نعععع الان چه شکری به سرم بریزمممم بعععع بعععع
€ام...میدوریا...
مچ دست راستشو میماله*(دوستاننن منحرف نباشین اوراراکا با دست چپش مچ دست راست خودشو میماله)
چشمامو باز میکنم*
_بله اوراراکا-چان؟
€ میشه امروز باهم بریم خونه؟؟
گونههاش سرخ میشه*
لپامو سرخ نشون میدم*
_آ-آره
خدایا مرسییی الان اوراراکا منو میرسونه هیهی
//***پرش زمانی به دم خونه***//
(دوستان کل راهو با صورت سرخ رفتن و با سکوت)
_م-ممنون واسه امروز...
€ نه چیزی نبود خوشحال شدم رسوندمت
*میره
خب میرم تو خونه*
_تادایماسوو(دیدین یه حالت کشیده میگن که انگار اخرش او گفته میشه؟؟منظورم اینه وگرنه میدونم تادایماس هست)(ایتادایماس هم میگن؟؟؟)
دور و بر رو میبینم*
_حتما خابه
میرم تو اتاق و با توجه به اخلاق همیشم خودمو میندازم رو تخت*
آخ اخ چقد این کار خوبه...وایسا گوشیم کوووو...نهههه نگو گوشیم تناسخ نشدهههه نههههه من الان خودکشییی میکنممممم اصننن نموخامممم
چک کردن جیب ها و تمام اتاق*
نههههه قبول نیستتت من گوشیممو میخامممممم...عه ایناهاش
پوکر*
چقد سلیطه بازی دراوردما
بزا لباسمو عوض کنممم...عههه یعنی الان جنسیتم عوض شدهه؟؟بزا ببینممم چشکلیههه...ببینم...نبینم..ببینم...نبینم...نمدددد اصن قرعه میکشم
قرعه کشی*
عهه ببینم در اومددد...ایهی ایهی...
چک کردن*
ودففف این چرا اینشکلیهههه تصوراتم قاتی شد...باس برم نماز بخونم...پنج رکعت به وقت انیمه...جرررر پنج رکعت به وقت انیمهه...
سریع عوض کردن لباس برای اینکه دوباره به قیافش برنخورم*
برمم تو ویسگون بچرخمم...
درحال چرخیدن*
ام...به دوستام بگم یا نه؟ام..میگمممم
رفتن رو مخاطبین*
کیلیک کردن رو اسم ماهی خال مخالی*(داش پریا:::)
در حال بوق خوردن*...
اگه بچها خوبی باشین ۵ لایک بگیرم همین امشب براتون پارت میزارم
۴.۴k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.