اون برادرناتنیم بود ☆9~
* ا.ت ویو *
لبش رو گذاشت رو لبم ...نمیدونم چرا ولی همکاری کردم ....دلم می خواستش ....دستمو دور گردنش حلقه کردمو یه بوسه ی شیرین رو کنار هم داشتیم ....ازم جدا شد ولی خیلی نزدیک بودیم .....اگه حرف میزد لباش به لبام برخورد می کرد...پوزیشنمون هیچ تغییری نکرده بود .....
_ ا.ت من ا..ازت خوشم اومده
اینو گفت و منو ول کرد و رفت .....تو شک بودم ....نمیدونم حسم بهش چیه .....دوسش دارم ؟......ولی قلبم خیلی تند میزد .....یه حسی بهم میگفت اون برادر ناتنیته ......ولی یه حسی هم میگفت فقط به قلبت گوش کن ......ولی نمیدونستم قلبم چی میگه .....از استخر در اومدم بیرون سوبین و مامانمو دیدم....تصمیم گرفتم که .....
+ مامان میتونم یه جیزی بگم ...
م.ت چیزی شده ؟ بگو
+ من و سوبین از هم جدا شدیم ( عکس خیانت سوبین رو نشون میده ) اینم دلیلش و واقعا دوست ندارم باهاش وقت بگذرونم
م.ت س..سوبین این توعی؟ ( داد)
سوبین = خاله من ..م..من نمی خواستم
م.ت( یه چک میزنه تو صورت سوبین )
م.ت لئونارد ( خدمتکار) وسایل این آقا رو جمع کن و بزار تو ماشین و بفرستش از به همونجایی که ازش اومده ( *کسی با این حرف یاد کارخونه ی هیولا ها نیوفتاد؟*)
* شب *
از وقتی ته اون حرف رو بهم زد نیومده خونه .....منم تو اتاق نشسته بودم ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه رو نشون میداد .
تق ...تق ...تق
صدای در بود .....
+ کیه ؟
...منم
از صدا فهمیدم مادرم بود
+ اهه...بیا تو
م.ت ا.ت من فوق العاده متاسفم ....نمیدونستم ....نباید سرخود کاری انجاممیدادم . میانهه یو ( به کره ای میشه متاسفم ، ببخشید )
+ اهه باشه ....قراره جایی بریم موهاتو درست کردی ؟
م.ت :اوه داشت یادممیرفت ....باید بریم یه جشنی که شریک های دونگ ووک برگزار کرده ...ته هم میاد
با شنیدن اسمش قلبم قلوب قلوب زد .....
.....................................
چرا انقدر شرطا رو دیر میرسونید بی ادبااا .....
۲۰ لایک 💗
۱۵ کامنت 🎀
بالیی🔪( به کره ای میشه : سریع باش ، عجله کن )
کلاس کره ای هم براتون گذاشتم 🤡😂
لبش رو گذاشت رو لبم ...نمیدونم چرا ولی همکاری کردم ....دلم می خواستش ....دستمو دور گردنش حلقه کردمو یه بوسه ی شیرین رو کنار هم داشتیم ....ازم جدا شد ولی خیلی نزدیک بودیم .....اگه حرف میزد لباش به لبام برخورد می کرد...پوزیشنمون هیچ تغییری نکرده بود .....
_ ا.ت من ا..ازت خوشم اومده
اینو گفت و منو ول کرد و رفت .....تو شک بودم ....نمیدونم حسم بهش چیه .....دوسش دارم ؟......ولی قلبم خیلی تند میزد .....یه حسی بهم میگفت اون برادر ناتنیته ......ولی یه حسی هم میگفت فقط به قلبت گوش کن ......ولی نمیدونستم قلبم چی میگه .....از استخر در اومدم بیرون سوبین و مامانمو دیدم....تصمیم گرفتم که .....
+ مامان میتونم یه جیزی بگم ...
م.ت چیزی شده ؟ بگو
+ من و سوبین از هم جدا شدیم ( عکس خیانت سوبین رو نشون میده ) اینم دلیلش و واقعا دوست ندارم باهاش وقت بگذرونم
م.ت س..سوبین این توعی؟ ( داد)
سوبین = خاله من ..م..من نمی خواستم
م.ت( یه چک میزنه تو صورت سوبین )
م.ت لئونارد ( خدمتکار) وسایل این آقا رو جمع کن و بزار تو ماشین و بفرستش از به همونجایی که ازش اومده ( *کسی با این حرف یاد کارخونه ی هیولا ها نیوفتاد؟*)
* شب *
از وقتی ته اون حرف رو بهم زد نیومده خونه .....منم تو اتاق نشسته بودم ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه رو نشون میداد .
تق ...تق ...تق
صدای در بود .....
+ کیه ؟
...منم
از صدا فهمیدم مادرم بود
+ اهه...بیا تو
م.ت ا.ت من فوق العاده متاسفم ....نمیدونستم ....نباید سرخود کاری انجاممیدادم . میانهه یو ( به کره ای میشه متاسفم ، ببخشید )
+ اهه باشه ....قراره جایی بریم موهاتو درست کردی ؟
م.ت :اوه داشت یادممیرفت ....باید بریم یه جشنی که شریک های دونگ ووک برگزار کرده ...ته هم میاد
با شنیدن اسمش قلبم قلوب قلوب زد .....
.....................................
چرا انقدر شرطا رو دیر میرسونید بی ادبااا .....
۲۰ لایک 💗
۱۵ کامنت 🎀
بالیی🔪( به کره ای میشه : سریع باش ، عجله کن )
کلاس کره ای هم براتون گذاشتم 🤡😂
۱۰.۸k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.