Part 20

×چون من به اون علاقه دارم و ا.ت متعلق به منه پ. ن اون چی ×اگه بهم علاقه نداشت که نمیگفتم متعلق به منه پ. ن کاریش نمیشه کرد باید بری حاظر شی
&ویو
با صدای لرزش گوشیم بیدار شدم نگاه که کردم جای خالی نامجون رو دیدم گوشیم رو ورداشتم با دیدن اسم مامان یه شوک خاصی به بدنم وارد شد تماس رو وصل کردم
&سلام مامان م. ا سلام خانم تنبل &چیزی شده م. ا تو خونه ی اقای کیم خوش میگذره &مامان من م . ا خنده شوخی کردم بیا خونه حاظر شو که الاناس اقای کیم با پسراش برای خواستگاریت بیان عروس خانم &من م. ا نه په عمم &باشه باشه قهوه حاظر کن الان میام م. ا باشه
گوشیم رو قط کردم داشتم پا میشده که حس کردم یه نفر به موهای بلندم چنگ زد
&ای √(بچه ها این علامت لارا) فکر کردی میزارم نامجون تورو دوست داشته باشه &به من چه میخوای یا نه
×ویو
بعد از شنیدن صدای ناله از اتاقم سریع به اتاقم رفتم که با دیدن صحنه ی روبه رو خون جلو چشمام رو گرفت
×لارا داری چه غلطی میکنی (با صدای بلند)
√ه.هیچی
×اما من یه چیز دیگه میبینم