مافیا سرد 18

رفتم پیش ات خوابیدم

ویو ات

صبح بیدار شدم رفتم دسشویی کارای لازم و انجام دادم موهامو شونه کردم و رفتم پایین دیدم اجوما صبحونه رو اماده کرده و تهیونگم نشسته

ات : سلام صبح بخیر

ته: سلام صبح بخیر عزیزم

ات : شرکت رفتنت دیر نشده

ته: امروز نمیرم. میخوام باهم بریم خرید

ات : واقعا

ته : معلومه

ات : مرسی
و رفت بوسش کرد

ته: خب حالا برو اماده شو

رفتم اماده شدم و یه تیشرت سفید و شلوار بگ پوشیدم و آرایش کردم
و رفتم پایین دیدم تهیونگم امادس

رفتیم یه پاساژ و وارد مغازه شدیم

تهیونگ لباسارو جمع کرد و گفت برو اینارو پرو کن

ات : اینهمه رو

ته : خب آره

لباس اول

ات : خوبه

ته : نه خیلی بازه

لباس دوم

ات : خوبه

ته : یکم جلفه

لباس سوم

ات : این چی

ته : بد نیست ولی خوبم نیست



لباس چهاردهم

ات : خوبه (کلافه)

ته : بازه ولی اینو جلو خودم بپوش فقط



ویو ته

لباسارو دادم بهش نزدیک ده پونزده تا لباس بود

همشونو پرو کرد و منم بهشون نظر دادم
چند تاشو گرفتیم

وقتی اومدیم بیرون دیدم یکی پیام داده
من بابای اتم با یه ویس

نمیخواستم جلو ات باز کنم برای همین الکی گفتم میرم سرویس بهداشتی

ویو ات :

وقتی به گوشیش نگاه کرد یه جوری شد
و بعدش گفت میره دسشویی

بهش مشکوک شدم برای همین یواشکی تو دسشویی نگاش کردم ببینم چیکار میکنه که یهو یه صدایی پلی شد




لطفا حمایت 🤝☔