love is a killr
love is a killr
part⁶
تهیونگ. ناکجا آباد. ساعت 10 شب
-چی........منظورت چیه؟؟
@هیچوقت برات سوال نشد مادرت برای چی مرد
-(پوزخند زد )فقط داری وقتمو حدر میدی
@هنوز فکر میکنی مادرت بر اثر حمله قلبی مرده
-ببند دهن گشادت رو
@اون پدر عوضیت مادرت رو کشته
-انقدر وقت منو حدر نده
@باور نمیکنی نه ؟!
-نه.....اصلا چرا باید حرف یه اشغالی مثل تو رو باور کنم
-گفتی مدرک داری ولی فقط داری چرت و پرت تحویلم میدی
@مدرک دارم
-کجاست(بالحن تمسخر آمیز )
=(این بچمون فقط مثل بز داشت این دوتا رو نگاه میکرد😂💔)
@ مدرکم توی لبتابم هست که تو ماشینه.....توی لبتابم فیلم دوربینای امنیتی و یک فایل صوتی هست که پدرت خودش با زبون خودش اطراف کرده
-میدونی که اگه یک درصد دروغ گفته باشی زبونتو از حلقومت میکشم بیرون (بالحن آروم ولی ترسناک )
@(آب دهنش رو قورت داد )
سوار ماشین شدم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به جانگ کوک و گفتم یکی رو بفرسته تا لبتاب رو برداره و ببره عمارت حدود گ ۳۰ دقیقه تو راه بودم بلخره رسیدم رفتم پیش جانگ کوک (خب باید اینو بگم که تهیونگو جانگ کوک باهم دوستن)و لبتاب رو ازش گرفتم و به اجوما گفتم یه لیوان آب بیاره آب رو خوردم و حرکت کردم یهو گوشیم زنگ خورد نگاه به صفحه گوشی انداختم که دیدم پدرمه
-الو بله قربان
%چی شد اون لعنتی رو کشتی
-(یکم مکس کرد..)
%الو
-( به خودش اومد و گفت ) بله قربان الان دارم جسدش رو یه جا دفن میکنم
%آفرین پسرم
.......-
%کارت خوب بود خدافظ
- خدافظ قربان
•فلش بک به ۳۰ دقیقه بعد •
سوهو.ناکجا آباد. ساعت ۱۲:۳۰ شب
نشته بودم و حواسم بود اون یارو کار اضافه ای نکنه که صدای ماشین اومد..... تهیونگ بود از ماشین اومد بیرون و لبتابم همراهش بود
=اومدی
-مگه نمیبینی
=اگه اینو نمیگفتی تعجب میکردم
-دستش رو باز کن
=(دست اون مرده رو باز کرد)
-اگه. کار اضافه ای بکنی همین جا میکشمت (لبتاب رو داد دستش و تفنگ رو گرفت رو سرش)
@(اول فایل صوتی رو پلی کرد )
فایل:
.....................
بیا پایین
پایین تر
پایین تر تر
بسته
برای پارت بعد ۵ تا لایک ۱ کامنت💜
part⁶
تهیونگ. ناکجا آباد. ساعت 10 شب
-چی........منظورت چیه؟؟
@هیچوقت برات سوال نشد مادرت برای چی مرد
-(پوزخند زد )فقط داری وقتمو حدر میدی
@هنوز فکر میکنی مادرت بر اثر حمله قلبی مرده
-ببند دهن گشادت رو
@اون پدر عوضیت مادرت رو کشته
-انقدر وقت منو حدر نده
@باور نمیکنی نه ؟!
-نه.....اصلا چرا باید حرف یه اشغالی مثل تو رو باور کنم
-گفتی مدرک داری ولی فقط داری چرت و پرت تحویلم میدی
@مدرک دارم
-کجاست(بالحن تمسخر آمیز )
=(این بچمون فقط مثل بز داشت این دوتا رو نگاه میکرد😂💔)
@ مدرکم توی لبتابم هست که تو ماشینه.....توی لبتابم فیلم دوربینای امنیتی و یک فایل صوتی هست که پدرت خودش با زبون خودش اطراف کرده
-میدونی که اگه یک درصد دروغ گفته باشی زبونتو از حلقومت میکشم بیرون (بالحن آروم ولی ترسناک )
@(آب دهنش رو قورت داد )
سوار ماشین شدم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به جانگ کوک و گفتم یکی رو بفرسته تا لبتاب رو برداره و ببره عمارت حدود گ ۳۰ دقیقه تو راه بودم بلخره رسیدم رفتم پیش جانگ کوک (خب باید اینو بگم که تهیونگو جانگ کوک باهم دوستن)و لبتاب رو ازش گرفتم و به اجوما گفتم یه لیوان آب بیاره آب رو خوردم و حرکت کردم یهو گوشیم زنگ خورد نگاه به صفحه گوشی انداختم که دیدم پدرمه
-الو بله قربان
%چی شد اون لعنتی رو کشتی
-(یکم مکس کرد..)
%الو
-( به خودش اومد و گفت ) بله قربان الان دارم جسدش رو یه جا دفن میکنم
%آفرین پسرم
.......-
%کارت خوب بود خدافظ
- خدافظ قربان
•فلش بک به ۳۰ دقیقه بعد •
سوهو.ناکجا آباد. ساعت ۱۲:۳۰ شب
نشته بودم و حواسم بود اون یارو کار اضافه ای نکنه که صدای ماشین اومد..... تهیونگ بود از ماشین اومد بیرون و لبتابم همراهش بود
=اومدی
-مگه نمیبینی
=اگه اینو نمیگفتی تعجب میکردم
-دستش رو باز کن
=(دست اون مرده رو باز کرد)
-اگه. کار اضافه ای بکنی همین جا میکشمت (لبتاب رو داد دستش و تفنگ رو گرفت رو سرش)
@(اول فایل صوتی رو پلی کرد )
فایل:
.....................
بیا پایین
پایین تر
پایین تر تر
بسته
برای پارت بعد ۵ تا لایک ۱ کامنت💜
۶.۲k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.