پارت 4
پارت 4
.
.
.
ا.ت ویو:
از این حرفش خوشحال شدم
ا.ت:خیلی ممنونم بهترین خودمو نشون میدم
کوک:آقای کیم لطفا محل کارشون رو بهشون نشون بدین
با بله آقای کیم راه افتادیم وارد آسانسور شدیم و دو طبقه اومدیم پایین وقتی در آسانسور باز شد با صحنه جلوم که مثل بهشت بود روبرو شدم لامصب چه دکوراسیون خفنی داره
وارد یه اتاق شدیم بزرگ بود با چند تا آدم
ا.ت:اینجا باید کار کنم؟
کیم:بله،هر طراحی رو چه رو کاغذ چه رو تبلت بعد از اتمام کار حتما باید بیارید پیش ما
بفرمایید داخل من باید برم فعلا
ا.ت:خیلی ممنونم
رفتم داخل یه میز خالی بود نشستم وسایلی نداشتم برای طراحی روی کاغذ پس تبلتم رو در اوردم و شروع کردم
.
.
.
.
آخییش بالاخره تموم شد باید برای رییس بفرستم
موقع ناهار بود باید میرفتم وقتی از جام میخواستم بلند شم با چهره کسی بالای سرم دوباره سرجام نشستم
یونا:میایی باهم بریم ناهار بخوریم؟
ا.ت:موافقم بریم
ولی رسیدیم طبقه همکف دهنم باز مونده بود خیلی شلوغ بود
یونا دستم رو گرفت و رفتیم نشستیم بعد از تموم شدن غذا رفتیم سرکار
.
.
.
شرط تعداد لایک ها بالای6❤
منتظرتونم ❤
.
.
.
ا.ت ویو:
از این حرفش خوشحال شدم
ا.ت:خیلی ممنونم بهترین خودمو نشون میدم
کوک:آقای کیم لطفا محل کارشون رو بهشون نشون بدین
با بله آقای کیم راه افتادیم وارد آسانسور شدیم و دو طبقه اومدیم پایین وقتی در آسانسور باز شد با صحنه جلوم که مثل بهشت بود روبرو شدم لامصب چه دکوراسیون خفنی داره
وارد یه اتاق شدیم بزرگ بود با چند تا آدم
ا.ت:اینجا باید کار کنم؟
کیم:بله،هر طراحی رو چه رو کاغذ چه رو تبلت بعد از اتمام کار حتما باید بیارید پیش ما
بفرمایید داخل من باید برم فعلا
ا.ت:خیلی ممنونم
رفتم داخل یه میز خالی بود نشستم وسایلی نداشتم برای طراحی روی کاغذ پس تبلتم رو در اوردم و شروع کردم
.
.
.
.
آخییش بالاخره تموم شد باید برای رییس بفرستم
موقع ناهار بود باید میرفتم وقتی از جام میخواستم بلند شم با چهره کسی بالای سرم دوباره سرجام نشستم
یونا:میایی باهم بریم ناهار بخوریم؟
ا.ت:موافقم بریم
ولی رسیدیم طبقه همکف دهنم باز مونده بود خیلی شلوغ بود
یونا دستم رو گرفت و رفتیم نشستیم بعد از تموم شدن غذا رفتیم سرکار
.
.
.
شرط تعداد لایک ها بالای6❤
منتظرتونم ❤
۳.۰k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.