روی این دفتر نم خورده کاهی بنویس
روی این دفتر نم خورده کاهی بنویس
درد دل یا که گله ،هر چه که خواهی بنویس
آمدم تا که به حرف دل تو گوش کنم
حیف شد!باز تو بی پشت و پناهی ،بنویس
ساکتی،بغض نکن ! سخت دلم می گیرد
تو هم آواره ی این شهر سیاهی بنویس
قدر یک ثانیه در چشم تو جا می مانم
وقت تنگ است تو بی پشت و پناهی بنویس
من خبر از دل دریای نگاهت دارم
آب یک جرعه برای دل ماهی بنویس
و رسیدی تو به خطی که شروع باید کرد
باز با یاد خدا هر چه که خواهی بنویس
درد دل یا که گله ،هر چه که خواهی بنویس
آمدم تا که به حرف دل تو گوش کنم
حیف شد!باز تو بی پشت و پناهی ،بنویس
ساکتی،بغض نکن ! سخت دلم می گیرد
تو هم آواره ی این شهر سیاهی بنویس
قدر یک ثانیه در چشم تو جا می مانم
وقت تنگ است تو بی پشت و پناهی بنویس
من خبر از دل دریای نگاهت دارم
آب یک جرعه برای دل ماهی بنویس
و رسیدی تو به خطی که شروع باید کرد
باز با یاد خدا هر چه که خواهی بنویس
۱.۸k
۰۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.