روی این دفتر نم خورده کاهی بنویس

روی این دفتر نم خورده کاهی بنویس
درد دل یا که گله ،هر چه که خواهی بنویس

آمدم تا که به حرف دل تو گوش کنم
حیف شد!باز تو بی پشت و پناهی ،بنویس

ساکتی،بغض نکن ! سخت دلم می گیرد
تو هم آواره ی این شهر سیاهی بنویس

قدر یک ثانیه در چشم تو جا می مانم
وقت تنگ است تو بی پشت و پناهی بنویس

من خبر از دل دریای نگاهت دارم
آب یک جرعه برای دل ماهی بنویس

و رسیدی تو به خطی که شروع باید کرد
باز با یاد خدا هر چه که خواهی بنویس
دیدگاه ها (۱۷)

انگاری دارم عاشق میشم اره اینجوریاس............................

ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﯿﻢﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﮕﯿﺮﯾﻢﻣﻮﺟﯿﻢﮐﻪ ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ ﻣﺎ ﻋﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ#صائب...

هیچ انسانی بدون شب بخیر تاصبح بیدار نمانده... و من چه بی تاب...

لبِ تولبِ بام نبودکه بنشینمو هِیکیش کنمتا بِپَرَداز سرِ منلب...

شعر و آغوشی

SENARIO :: SOKUKU :: PART :: 2

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط