bloody life p¹(2)
اتاق چانگین:
-میخوام پیش برادرم باشم
+منم میخوام پیش خواهرم باشم
-مگه تو خواهر داری؟
+چریونگ خواهرمه
-ولی اون همکارته، تو اطلاعاتت نوشته همکار
+تو از کجا میدونی؟
-خب من یه هکرم
+هوفف. برای اینکه دشمنام با دزدیدن چریونگ و تهدید کردنم حونش بخطر نیوفته گفتم که همکارمه وگرنه خواهرمه
-اوووو
★★★
اتاق هیونلیکس:
-سروصدانکن جان جدت خوابم میاد
+ تو بیشتر شبیه بچه هایی که بخوای سر و صدا کنی
-ببند بابا
+باشه
و لباسو رو لبای فلیکس کوبید
-چه غلطی کردی؟
+گفتی سامت شم منم ساکت شدم
-منحرف عوضی
★★★
اتاق یونگیو:
یونجون با صدای حیغی چشماشو باز کرد. بومگیو روی زمین افتاده بود و داشت جیغ میزد
+چرا جیغ میزنی؟
-یه مشت اسلحه تو کیفمه! همشونم خونین
+ داری ایسگام میکنی؟
-چی؟ ن..ه ن..ه من اصلا نمیدونم چرا اینجام من باید پیش نونام باشم!
+انقدر چرت نگو بچه
- چرت نم-
جیغی زد و بیهوش شد.یونجون گیج به پسر نگاه کرد و بعد براید استایل بغلش کرد و روی تخت گذاشتش
★★★
اتاق سوبین و هیسونگ:
هیسونگ: امم خب تو سوبینی اره؟
سوبین: اره توعم هیسونگی.
هیسونگ:اوهوم
سوبین به شوخی به پشت هیسونگ زد و گفت: رفیق یهو بدن منو قاچاق نکنی
هیسونگ:نه بابا
★★★
اتاق تهکای:
+ تو جات اینجا نیست
- جانم؟
+ تو یه دکتری، نه خلافکار
- محض اطلاعت قبل از دکتر بودن کارآگاهم و با سرنگ خیلیارو کشتم
+ سرنگتو ازم دور
-میخوام پیش برادرم باشم
+منم میخوام پیش خواهرم باشم
-مگه تو خواهر داری؟
+چریونگ خواهرمه
-ولی اون همکارته، تو اطلاعاتت نوشته همکار
+تو از کجا میدونی؟
-خب من یه هکرم
+هوفف. برای اینکه دشمنام با دزدیدن چریونگ و تهدید کردنم حونش بخطر نیوفته گفتم که همکارمه وگرنه خواهرمه
-اوووو
★★★
اتاق هیونلیکس:
-سروصدانکن جان جدت خوابم میاد
+ تو بیشتر شبیه بچه هایی که بخوای سر و صدا کنی
-ببند بابا
+باشه
و لباسو رو لبای فلیکس کوبید
-چه غلطی کردی؟
+گفتی سامت شم منم ساکت شدم
-منحرف عوضی
★★★
اتاق یونگیو:
یونجون با صدای حیغی چشماشو باز کرد. بومگیو روی زمین افتاده بود و داشت جیغ میزد
+چرا جیغ میزنی؟
-یه مشت اسلحه تو کیفمه! همشونم خونین
+ داری ایسگام میکنی؟
-چی؟ ن..ه ن..ه من اصلا نمیدونم چرا اینجام من باید پیش نونام باشم!
+انقدر چرت نگو بچه
- چرت نم-
جیغی زد و بیهوش شد.یونجون گیج به پسر نگاه کرد و بعد براید استایل بغلش کرد و روی تخت گذاشتش
★★★
اتاق سوبین و هیسونگ:
هیسونگ: امم خب تو سوبینی اره؟
سوبین: اره توعم هیسونگی.
هیسونگ:اوهوم
سوبین به شوخی به پشت هیسونگ زد و گفت: رفیق یهو بدن منو قاچاق نکنی
هیسونگ:نه بابا
★★★
اتاق تهکای:
+ تو جات اینجا نیست
- جانم؟
+ تو یه دکتری، نه خلافکار
- محض اطلاعت قبل از دکتر بودن کارآگاهم و با سرنگ خیلیارو کشتم
+ سرنگتو ازم دور
۲۸۰
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.