عشق وقتی میزند بر نیل موسی میشود
عشق وقتی میزند بر نیل موسی میشود
در حلولِ مریمِ قدیس عیسی میشود
دستِ من بر گردنت وقتی که حلقه میزند
عشق با معنایِ خاصی در تمنّا میشود
ساده میگویم محبت هرکجا دامن زند
یوسفی از چاه می آید دلآرا میشود
کوهکن در بیستونِ عاشقش فریاد زد
بر صلیب عشق هر آدم مسیحا میشود
پایِ لیلی گر میان باشد به نامِ عاشقی
عشق میداند که مجنون ، قیس صحرا میشود
داستانی دیگر از چشمِ شما باید نوشت
شعرِ من در آتشِ چشمِ تو شیدا میشود
تا که گیسو را ز روی صورتت پس میزنی
دختری شرقی بنامِ عشق پیدا میشود
تازگیها عشق هم درمان و هم دردِ من است
شاعری وقتی ز شورِ عشق رسوا میشود
با لبت یکشب خیال گفتگو دارد لبم
تا ببینی آنشب از عشقِ تو غوغا میشود
در حلولِ مریمِ قدیس عیسی میشود
دستِ من بر گردنت وقتی که حلقه میزند
عشق با معنایِ خاصی در تمنّا میشود
ساده میگویم محبت هرکجا دامن زند
یوسفی از چاه می آید دلآرا میشود
کوهکن در بیستونِ عاشقش فریاد زد
بر صلیب عشق هر آدم مسیحا میشود
پایِ لیلی گر میان باشد به نامِ عاشقی
عشق میداند که مجنون ، قیس صحرا میشود
داستانی دیگر از چشمِ شما باید نوشت
شعرِ من در آتشِ چشمِ تو شیدا میشود
تا که گیسو را ز روی صورتت پس میزنی
دختری شرقی بنامِ عشق پیدا میشود
تازگیها عشق هم درمان و هم دردِ من است
شاعری وقتی ز شورِ عشق رسوا میشود
با لبت یکشب خیال گفتگو دارد لبم
تا ببینی آنشب از عشقِ تو غوغا میشود
۲۸۷
۱۶ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.