☆فیک عضو هشتم☆
☆فیک عضو هشتم☆
پارت⁹
_________________
(ویو بابای ات)
دیدم زنگ در خورد رفتم درو باز دیدم ی پسر ات رو گرفته و ی دختر هم کنارشون واستاده او پسره شبیه جونگ کوک دوست بچگیای ات بود خاستم با هاشون شوخی کنم
×سلام ات این پسره دوست پسرته
نهنههههههه
_(خنده ی ریز)
^من لیسا هستم دوست صمیمی ی ات ایشون کوک هست یعنی جونگ کوک همکلاسی ما ات تو راه خونه زمین خورد و اون بغلش کرد و تا ایجا اوردتش
×اوه مرسی که کمک کردین ات الان پات خوبه
اوهوم
_^با اجازه ما بریم
×به سلامت
^👋
👋
(ویو ات)
رفتم تو خونه ونشستم رو مبل
فکم قراره باز جویی بشم
×روزت چطور بود
خیلی بد
×چرا تو که دوستای قدیمیتو دیدی
دوستای قدیمی هه(کنایه دار) اون یارو حتی اسمم یادش نیست تازه صبح باهم دعوا کردیم
×دعوا کردین؟( تعجب) پس چجوری تا اینجا اوردتت
بخاطر پول لیسا گفت بش ۵۰ وون میده
×چرا بهش نمی گی تو کی هستی
نمی خواستم بیشتر این بحثو ادامه بدم
اییی پام
×چیشد نشکسته نمی خوای بریم بیمارستان
فکر نکنم شکسته باشه میشه فقط برام باند پیچی کنی
×میرم جعبه ی کمک های اولیه رو بیارم
رفت و جعبه ی کمک های اولیه رو آورد و شروع کرد به باند پیچی یکم درد داشت ولی تحمل کردم
______________
(ویو لیسا)
یعنی ات داره الان چیکار میکنه بزار بهش زنگ بزنم
^الو
الو سلام
^سلام چطوره؟
بد نیستم ولی پام درد میکنه
^باشه ولی چجوری فردا میخوای بیای مدرسه
حالا ی جوری میام باید ی کاریش بکنم
^باشه کاری نداری
نه خدافظ
^خدافظ
(ویو ات)
وقتی لیسا قطع کرد ی پیام مشکوک برام اومد ....
_______________________________________
شرط ۴ لایک
پارت⁹
_________________
(ویو بابای ات)
دیدم زنگ در خورد رفتم درو باز دیدم ی پسر ات رو گرفته و ی دختر هم کنارشون واستاده او پسره شبیه جونگ کوک دوست بچگیای ات بود خاستم با هاشون شوخی کنم
×سلام ات این پسره دوست پسرته
نهنههههههه
_(خنده ی ریز)
^من لیسا هستم دوست صمیمی ی ات ایشون کوک هست یعنی جونگ کوک همکلاسی ما ات تو راه خونه زمین خورد و اون بغلش کرد و تا ایجا اوردتش
×اوه مرسی که کمک کردین ات الان پات خوبه
اوهوم
_^با اجازه ما بریم
×به سلامت
^👋
👋
(ویو ات)
رفتم تو خونه ونشستم رو مبل
فکم قراره باز جویی بشم
×روزت چطور بود
خیلی بد
×چرا تو که دوستای قدیمیتو دیدی
دوستای قدیمی هه(کنایه دار) اون یارو حتی اسمم یادش نیست تازه صبح باهم دعوا کردیم
×دعوا کردین؟( تعجب) پس چجوری تا اینجا اوردتت
بخاطر پول لیسا گفت بش ۵۰ وون میده
×چرا بهش نمی گی تو کی هستی
نمی خواستم بیشتر این بحثو ادامه بدم
اییی پام
×چیشد نشکسته نمی خوای بریم بیمارستان
فکر نکنم شکسته باشه میشه فقط برام باند پیچی کنی
×میرم جعبه ی کمک های اولیه رو بیارم
رفت و جعبه ی کمک های اولیه رو آورد و شروع کرد به باند پیچی یکم درد داشت ولی تحمل کردم
______________
(ویو لیسا)
یعنی ات داره الان چیکار میکنه بزار بهش زنگ بزنم
^الو
الو سلام
^سلام چطوره؟
بد نیستم ولی پام درد میکنه
^باشه ولی چجوری فردا میخوای بیای مدرسه
حالا ی جوری میام باید ی کاریش بکنم
^باشه کاری نداری
نه خدافظ
^خدافظ
(ویو ات)
وقتی لیسا قطع کرد ی پیام مشکوک برام اومد ....
_______________________________________
شرط ۴ لایک
۴.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.