خیانت p7
چه فایده جای اینکه فکر کنه که قدیما چی گذشته بشینه و فکر کنه چه جوری باید ات رو بدست آورد چه غلطی کرده بود و هنوزم به خودش لعنت میفرستاد چه فایده بلند شد و رفت سیگارو انداخت دور و روی کاناپه دراز کشید و آروم اشکاش سرازیر شدن
اون روز بارون میبارید دقیقا روزی که عصرش اتفاق گندش توی بار جهنمی افتاد از بارون خوشش نیومد چون اونم مثل خودش غمگین بود مثل خودش گریه میکرد
ادمین عشقتون: کمی به ات و سوهو سر بزنیم بد نیست و کوک رو در حال خودش قرار بدیم
سوهو :ات
ات:جونمممم چاگیا
سوهو:نظرت چیه روزی که با هم ازدواج کنیم و دوتا بچه بیاریم و با عشق بزرگشون کنیم و با عشقم پیر شیم؟
ات:اره خوبه بیا فردا بریم لباس عروس نگاه کنیم وقتی که بارون قطع شد
سوهو:بله لیدی بریم بخوابیم
ات:اره ولی قبلش بالشت بازی
سوهو:یسسسس لتس گووووووو
ات:یو هم
یه طرف داستان سوهو و ات هستن که دارن توی بارون لذت میبرن و شوخی میکنن و یک طرف کوک که عشقشو راحت از دست داد و گریه میکرد
پرش زمانی به فردا صبح:
ات:سوهو(خوابالود)
سوهو: بله (خوابالود کلا حرفاشون خوابالود)
ات:ساعت چنده؟
سوهو:نمیدونم گوشیم کو؟
ات:نمیدونم
سوهو:وا کجاست زنگ بزن بهش
ات:وا گوشی من کو؟!
سوهو:گوشی هامون کوشن؟
ات:واییی بلند شو
و خلاصه میکنم دوتاشون عین برق زده ها بلند شدن و دنبال گوشی گشتن و ...
ات:وایسا دیروز داشتیم توی حیاط عکس میگرفتیم اره؟
سوهو:خاک عالم اره بدو بریم حیاط
ات:بزار درو باز کنم اییی باز نمیشه
سوهو:او نگاه کن داره برف میاد چه صحنه ی قشنگی
ات:آقای خوشحال آنقدر خوشحالی نکن کاپشنم به علاوه بیل و کلاه برام بیار بدووو
سوهو:حالا صبر کن
ات : بدووووووووووو (داد)
سوهو:رفتم رفتم
.........
سوهو:بیا بگیرشون
ات:ایییی چقدر برف اومده حالا گوشی هامون کجا پیدا کنم بزار با بیل چک کنم
...........
سوهو: چیشد ؟
ات:روی نیمکت بود یکیش یکیشم روی زمین ببین روشن میشن
سوهو:مال من روشن شد
ات:مال منم
سوهو و ات: چینچا(برای کسانی که نمیدونن چینچا کلمه کره ای هست که معنی واقعا میده و اینکه بگم این پارت زیاد نوشتم پس برسونین فالور ها رو به 260 تا پارت بعدی رو بزارم تا اون موقع براتون فیک های دیگه میزارم اگه حمایت کنین
اون روز بارون میبارید دقیقا روزی که عصرش اتفاق گندش توی بار جهنمی افتاد از بارون خوشش نیومد چون اونم مثل خودش غمگین بود مثل خودش گریه میکرد
ادمین عشقتون: کمی به ات و سوهو سر بزنیم بد نیست و کوک رو در حال خودش قرار بدیم
سوهو :ات
ات:جونمممم چاگیا
سوهو:نظرت چیه روزی که با هم ازدواج کنیم و دوتا بچه بیاریم و با عشق بزرگشون کنیم و با عشقم پیر شیم؟
ات:اره خوبه بیا فردا بریم لباس عروس نگاه کنیم وقتی که بارون قطع شد
سوهو:بله لیدی بریم بخوابیم
ات:اره ولی قبلش بالشت بازی
سوهو:یسسسس لتس گووووووو
ات:یو هم
یه طرف داستان سوهو و ات هستن که دارن توی بارون لذت میبرن و شوخی میکنن و یک طرف کوک که عشقشو راحت از دست داد و گریه میکرد
پرش زمانی به فردا صبح:
ات:سوهو(خوابالود)
سوهو: بله (خوابالود کلا حرفاشون خوابالود)
ات:ساعت چنده؟
سوهو:نمیدونم گوشیم کو؟
ات:نمیدونم
سوهو:وا کجاست زنگ بزن بهش
ات:وا گوشی من کو؟!
سوهو:گوشی هامون کوشن؟
ات:واییی بلند شو
و خلاصه میکنم دوتاشون عین برق زده ها بلند شدن و دنبال گوشی گشتن و ...
ات:وایسا دیروز داشتیم توی حیاط عکس میگرفتیم اره؟
سوهو:خاک عالم اره بدو بریم حیاط
ات:بزار درو باز کنم اییی باز نمیشه
سوهو:او نگاه کن داره برف میاد چه صحنه ی قشنگی
ات:آقای خوشحال آنقدر خوشحالی نکن کاپشنم به علاوه بیل و کلاه برام بیار بدووو
سوهو:حالا صبر کن
ات : بدووووووووووو (داد)
سوهو:رفتم رفتم
.........
سوهو:بیا بگیرشون
ات:ایییی چقدر برف اومده حالا گوشی هامون کجا پیدا کنم بزار با بیل چک کنم
...........
سوهو: چیشد ؟
ات:روی نیمکت بود یکیش یکیشم روی زمین ببین روشن میشن
سوهو:مال من روشن شد
ات:مال منم
سوهو و ات: چینچا(برای کسانی که نمیدونن چینچا کلمه کره ای هست که معنی واقعا میده و اینکه بگم این پارت زیاد نوشتم پس برسونین فالور ها رو به 260 تا پارت بعدی رو بزارم تا اون موقع براتون فیک های دیگه میزارم اگه حمایت کنین
۷.۴k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.