^ لذت انتقام ^ ( port 27 )
^ لذت انتقام ^ ( port 27 )
پیشونیش رو چسبوند به پیشونیم و با دماغش با دماغم بازی میکرد.
کوک: اومم فکر کنم تو از اون هرزه بهتری
ات: میشه ازم فاصله بگیری.
کوک: چرااا بیبی؟
ات: عطرت خیلی تنده داره اذیتم میکنه
کوک: عه دوست پسرت از اینا نمیزننه؟
ات: میشه ولم کنی؟
کوک: اون دختره رو راهی کردی بره پس خودت باید به جای اون با من بخوابی
ات: من باهات نمیخوابم ، دستت رو هم از روی کمرم بردار
کوک: هههه( خنده ی عصبی ) مگه دست توعه؟
ات: اره دست منه.
ویو کوک
چقدر دوست داشتم مال خودم بکنمش .
براید استایل بغلش کردم اون فقط تقلا میکرد آروم گذاشتمش روی تخت که کمرش آسیب نبینه ، اخه خیلی ضعیف و شکننده بود . مطمعنم که احساساتشم همینطوری شکنندن
خیمه زدم روش و اون فقط تقلا میکرد .
چند تا مک عمیق ازش گرفتم بعد ازش جدا شدم . چشماش خیس بود.
فکر کنم اصلا حالش خوب نبود .
کوک: ات حالت خوبه؟
ات: هق هق ( فقط آروم گریه میکرد)
کوک: ات ( داد از سر نگرانی)
ات: ( نفس نفس میزد و نمیتونست درست نفس بکشه )
کوک: ات چیکارته؟
سریع برایداستایل بغلش کردم و تند تند از پله ها بردمش پایین
ته: چیشده؟
کوک: ماشینم رو سریع روشن کن.
ته: چیکارش کردی؟
کوک: گفتم برو ماشین رو روشن کن عوضیی( داد)
تهیونگ ماشین رو روشن کرد و رفتیم بیمارستان...
ادامه دارد....
شرط نمیزارم ( چون ادمین گلی ام🙃😅)
وای اعتماد به سقف به من میگنن😂
پیشونیش رو چسبوند به پیشونیم و با دماغش با دماغم بازی میکرد.
کوک: اومم فکر کنم تو از اون هرزه بهتری
ات: میشه ازم فاصله بگیری.
کوک: چرااا بیبی؟
ات: عطرت خیلی تنده داره اذیتم میکنه
کوک: عه دوست پسرت از اینا نمیزننه؟
ات: میشه ولم کنی؟
کوک: اون دختره رو راهی کردی بره پس خودت باید به جای اون با من بخوابی
ات: من باهات نمیخوابم ، دستت رو هم از روی کمرم بردار
کوک: هههه( خنده ی عصبی ) مگه دست توعه؟
ات: اره دست منه.
ویو کوک
چقدر دوست داشتم مال خودم بکنمش .
براید استایل بغلش کردم اون فقط تقلا میکرد آروم گذاشتمش روی تخت که کمرش آسیب نبینه ، اخه خیلی ضعیف و شکننده بود . مطمعنم که احساساتشم همینطوری شکنندن
خیمه زدم روش و اون فقط تقلا میکرد .
چند تا مک عمیق ازش گرفتم بعد ازش جدا شدم . چشماش خیس بود.
فکر کنم اصلا حالش خوب نبود .
کوک: ات حالت خوبه؟
ات: هق هق ( فقط آروم گریه میکرد)
کوک: ات ( داد از سر نگرانی)
ات: ( نفس نفس میزد و نمیتونست درست نفس بکشه )
کوک: ات چیکارته؟
سریع برایداستایل بغلش کردم و تند تند از پله ها بردمش پایین
ته: چیشده؟
کوک: ماشینم رو سریع روشن کن.
ته: چیکارش کردی؟
کوک: گفتم برو ماشین رو روشن کن عوضیی( داد)
تهیونگ ماشین رو روشن کرد و رفتیم بیمارستان...
ادامه دارد....
شرط نمیزارم ( چون ادمین گلی ام🙃😅)
وای اعتماد به سقف به من میگنن😂
۶.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.