my love story...(: part ⑥
کلافه شدم...
دستام و تو موهام فرو بردم و موهامو بهم رختم
یهو دیدم یکی کنار نشسته
جیمین=عه...سلام
ا/ت=خوبی؟
جمین=اره اره...
فقط این شبه لعنتی تموم شه (...
Morning
at school
ا/ت داشت وسایلش و میزاشت تو کمدش
جیمین اومد کنارش
ا/ت=عه سلام...
ا/ت دره کمدش و بست
ا/ت=خوبی؟
جیمین لبخند زد
جمین=ممنون...
ا/ت لبخند زد
جیمین=باید یچیزی بگم
ا/ت=هوم؟
جیمین=مامانم امروز دعوتت کرد...میخواد با مامانت شام بیاین
ا/ت=با مامانم؟
جیمین=اوهوم...ساعته ۷
ا/ت=باشه بهش میگم
ا/ت لبخند زد
ا/ت=بیا سره کلاس کم کم
ا/ت رفت
جیمین تکیه داد به کمد و دستش و رو قلبش گذاشت
٭چرا قلبم اینجوری میشه
٭انگاری پروانه زدن تو دلم...
٭اون لبخندش...
٭جیمین چشماش و بست و لبخند زد
٭چه حسه خوبی میده🫠
next class
جیمین داشت وسایلش و جمع میکرد
ا/ت=جیمین..
جیمین=بله؟
ا/ت=میخوای باهم بریم؟
وای اینطوری بیشتر پیششم
جیمین=اره حتما
ا/ت لبخند زد
ا/ت=پس بریم
جیمین و ا/ت منتظره مترو بودن
جیمین=فک نمیکردم خواهره برادرای کیم با مترو اینور و اونور بره
ا/ت=شهرت جنبه میخواد...
جیمین لبخند زد
جیمین=صد در صد
جیمین=میشه یه سواله شخصی بپرسم؟
ا/ت=ام..بستگی داره ولی بپرس
جیمین=چرا دوست پسرت نیومد دنبالت؟
ا/ت=من دوست پسر ندارم
٭ایول
ا/ت=البته دارم میندازنم به جونگکوک
جیمین=جونگکوک؟...همون پسره تو گروهه داداشات؟
ا/ت=اره...البته نامجون گفته به هیچ وجه منو به اون بدن😅😂
جیمین خندید
ا/ت=خب چرا؟
ا/ت=اول که داداشام روم حساسن...دوما میگن جونگکوک خیلی بچست..یعنی شیطونه😂
جیمین خندید
٭چه بهتر
ا/ت دفترش و باز کرد
جیمین وسطه دفترش یه نامه دید
ارن=...
٭میدونم احمقانس...ولیـــ
٭نهه نه اینکارو نمیکنم
جیمین=ام من میرم دستشویی
ا/ت=باش
*WC*
باید یواشکی نامم و بندازم تو کیفش...اینطوری نامم و میخونه...حسم و راحت تر میفهمه
جیمین زود کاغذ خودکارش و دراود
جیمین=ام چی بنویسم...
flash back*
دنی=هرچی تو دلته رو باید بگی
now*
جیمین شروع کرد نوشتن
سلام...
نمیخوام بدونی کیم..
فقط این چندوقت خیلی درگیرتم...میشه هموـــ
جیمین شروع کرد به پاره کردنش
جیمین=اینجوری نمیشه...
جیمین یه برگه دیگه درآورد
من بهت علاقه دارم
جیمیم نفسه عمیق کشید
جیمین=سلاممم
ا/ت=عه اومدی...
جیمین=اره مترو نیومد؟
صدای نزدیک شدنه مترو*
ا/ت=داره میاد
جیمین خیلی اروم نامه رو انداخت تو کیفش
سواره مترو شدن
جیمین=چه شلوعه
یکی جیمین و هل داد و جیمین چسبید به ا/ت
لبو شدن*
ا/ت=مشکلی نیس😅
جیمین یکم خجالت کشید
ا/ت پشتش و کرد به جیمین
نفسای داغه جیمین به گردنه ا/ت میخورد
ا/ت سرخ شد
مرد=تکون بخور دیگه بچه
ا/ت=ب.ببخشید
جیمین عصبی شد
جیمین=چرا خودت تنه لشت و نمیزنی کنار!؟
مرده=بیا برو جوجه رنگی...جلو دوست دخترت شاخ شدی واسه من؟
جیمین=توــ
ا/ت=جیمین لطفا..
دستام و تو موهام فرو بردم و موهامو بهم رختم
یهو دیدم یکی کنار نشسته
جیمین=عه...سلام
ا/ت=خوبی؟
جمین=اره اره...
فقط این شبه لعنتی تموم شه (...
Morning
at school
ا/ت داشت وسایلش و میزاشت تو کمدش
جیمین اومد کنارش
ا/ت=عه سلام...
ا/ت دره کمدش و بست
ا/ت=خوبی؟
جیمین لبخند زد
جمین=ممنون...
ا/ت لبخند زد
جیمین=باید یچیزی بگم
ا/ت=هوم؟
جیمین=مامانم امروز دعوتت کرد...میخواد با مامانت شام بیاین
ا/ت=با مامانم؟
جیمین=اوهوم...ساعته ۷
ا/ت=باشه بهش میگم
ا/ت لبخند زد
ا/ت=بیا سره کلاس کم کم
ا/ت رفت
جیمین تکیه داد به کمد و دستش و رو قلبش گذاشت
٭چرا قلبم اینجوری میشه
٭انگاری پروانه زدن تو دلم...
٭اون لبخندش...
٭جیمین چشماش و بست و لبخند زد
٭چه حسه خوبی میده🫠
next class
جیمین داشت وسایلش و جمع میکرد
ا/ت=جیمین..
جیمین=بله؟
ا/ت=میخوای باهم بریم؟
وای اینطوری بیشتر پیششم
جیمین=اره حتما
ا/ت لبخند زد
ا/ت=پس بریم
جیمین و ا/ت منتظره مترو بودن
جیمین=فک نمیکردم خواهره برادرای کیم با مترو اینور و اونور بره
ا/ت=شهرت جنبه میخواد...
جیمین لبخند زد
جیمین=صد در صد
جیمین=میشه یه سواله شخصی بپرسم؟
ا/ت=ام..بستگی داره ولی بپرس
جیمین=چرا دوست پسرت نیومد دنبالت؟
ا/ت=من دوست پسر ندارم
٭ایول
ا/ت=البته دارم میندازنم به جونگکوک
جیمین=جونگکوک؟...همون پسره تو گروهه داداشات؟
ا/ت=اره...البته نامجون گفته به هیچ وجه منو به اون بدن😅😂
جیمین خندید
ا/ت=خب چرا؟
ا/ت=اول که داداشام روم حساسن...دوما میگن جونگکوک خیلی بچست..یعنی شیطونه😂
جیمین خندید
٭چه بهتر
ا/ت دفترش و باز کرد
جیمین وسطه دفترش یه نامه دید
ارن=...
٭میدونم احمقانس...ولیـــ
٭نهه نه اینکارو نمیکنم
جیمین=ام من میرم دستشویی
ا/ت=باش
*WC*
باید یواشکی نامم و بندازم تو کیفش...اینطوری نامم و میخونه...حسم و راحت تر میفهمه
جیمین زود کاغذ خودکارش و دراود
جیمین=ام چی بنویسم...
flash back*
دنی=هرچی تو دلته رو باید بگی
now*
جیمین شروع کرد نوشتن
سلام...
نمیخوام بدونی کیم..
فقط این چندوقت خیلی درگیرتم...میشه هموـــ
جیمین شروع کرد به پاره کردنش
جیمین=اینجوری نمیشه...
جیمین یه برگه دیگه درآورد
من بهت علاقه دارم
جیمیم نفسه عمیق کشید
جیمین=سلاممم
ا/ت=عه اومدی...
جیمین=اره مترو نیومد؟
صدای نزدیک شدنه مترو*
ا/ت=داره میاد
جیمین خیلی اروم نامه رو انداخت تو کیفش
سواره مترو شدن
جیمین=چه شلوعه
یکی جیمین و هل داد و جیمین چسبید به ا/ت
لبو شدن*
ا/ت=مشکلی نیس😅
جیمین یکم خجالت کشید
ا/ت پشتش و کرد به جیمین
نفسای داغه جیمین به گردنه ا/ت میخورد
ا/ت سرخ شد
مرد=تکون بخور دیگه بچه
ا/ت=ب.ببخشید
جیمین عصبی شد
جیمین=چرا خودت تنه لشت و نمیزنی کنار!؟
مرده=بیا برو جوجه رنگی...جلو دوست دخترت شاخ شدی واسه من؟
جیمین=توــ
ا/ت=جیمین لطفا..
۲۴۴.۳k
۰۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.