مادر گفت :نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد
مادر گفت :نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد
گفت :هرچه تو بگویی. فقط یک سؤال؛ میخواهی پسرت، عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا. مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد....
رفت و شهید شد...
شهید کربلایی حجت الله رحیمی
گفت :هرچه تو بگویی. فقط یک سؤال؛ میخواهی پسرت، عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا. مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد....
رفت و شهید شد...
شهید کربلایی حجت الله رحیمی
۱.۱k
۱۱ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.