فیک کوک از مافیا متنفرم پارت ۲۴
کوک:تنها شدیم بده برات
ات:نه عاشق تنها بودن با توهم شلاقت کو
حتما باید این بحث رو بکشی وسط
فراموش کردنش برای تو آسونه نه من
مگه نمیدونستی من اینم
میدونستم ولی ....مهم نیست میرم اتاقم
ات داشت میرفت ولی کوک اونو میگیره و مینشونه رو پاش
ات: ولم کن
کوک:هنوز کامل نخوردی غذاتو اول بخور
به تو چه ولم کن
اروم شلاق ندارم ولی اگه زخمات رو فشار بدم چی
دردم اومد نکن
بخور
باشه بزار بلند شم
همینجا من بهت غذا میدم
کوک به ات غذا میده و ات ام از مجبوریت میخوره
ات:چرا اینکارو میکنی
کوک:باید غذاتو کامل بخوری
تموم شد ولم کن
کوک ات رو بغل میکنه
کوک:نمیشه فقط چند دقیقه پیشم باشی
چرا میخوای پیشت باشم
ات خودشو از بغل کوک در میاره ومیرع اتاقش
پسر چرا بهش اهمیت میدی
ات
وقت واسه درد دادن به من اینکارا رو میکنه ازت متنفرم
صبح
رفتم تو اشپز خونه ولی چیزی که دیدم باعث شد شاخ دربیارم هی یون داشت غذا درست میکرد
سوزی:چیه خواب دیدی که الان داری غذا درست میکنی
هی:سوزی ببین چی درست کردم بنظرت جینا خوشش میاد
دوسش داری جدی
اره خوب همه فکر میکنن چون جونگ کوک و جونگ سوک اخلاق گوه دارن منم بدم ولی انگار جدی عاشق شدم همش به جینا فکر می کنم و همش میخوام کنارش باشم
میز چیده میشه و همه میان سر میز غیر از ات
هی یون:غذا چطوره جینا
جینا:خوبه دکتر ات کجاس سوزی
نمیدونم میرم ببینم
منم میام
سوزی:پسرا ات نیست
کوک:یعنی چی نیست همه خونه رو گشتن
اره نیس
بای
ات:نه عاشق تنها بودن با توهم شلاقت کو
حتما باید این بحث رو بکشی وسط
فراموش کردنش برای تو آسونه نه من
مگه نمیدونستی من اینم
میدونستم ولی ....مهم نیست میرم اتاقم
ات داشت میرفت ولی کوک اونو میگیره و مینشونه رو پاش
ات: ولم کن
کوک:هنوز کامل نخوردی غذاتو اول بخور
به تو چه ولم کن
اروم شلاق ندارم ولی اگه زخمات رو فشار بدم چی
دردم اومد نکن
بخور
باشه بزار بلند شم
همینجا من بهت غذا میدم
کوک به ات غذا میده و ات ام از مجبوریت میخوره
ات:چرا اینکارو میکنی
کوک:باید غذاتو کامل بخوری
تموم شد ولم کن
کوک ات رو بغل میکنه
کوک:نمیشه فقط چند دقیقه پیشم باشی
چرا میخوای پیشت باشم
ات خودشو از بغل کوک در میاره ومیرع اتاقش
پسر چرا بهش اهمیت میدی
ات
وقت واسه درد دادن به من اینکارا رو میکنه ازت متنفرم
صبح
رفتم تو اشپز خونه ولی چیزی که دیدم باعث شد شاخ دربیارم هی یون داشت غذا درست میکرد
سوزی:چیه خواب دیدی که الان داری غذا درست میکنی
هی:سوزی ببین چی درست کردم بنظرت جینا خوشش میاد
دوسش داری جدی
اره خوب همه فکر میکنن چون جونگ کوک و جونگ سوک اخلاق گوه دارن منم بدم ولی انگار جدی عاشق شدم همش به جینا فکر می کنم و همش میخوام کنارش باشم
میز چیده میشه و همه میان سر میز غیر از ات
هی یون:غذا چطوره جینا
جینا:خوبه دکتر ات کجاس سوزی
نمیدونم میرم ببینم
منم میام
سوزی:پسرا ات نیست
کوک:یعنی چی نیست همه خونه رو گشتن
اره نیس
بای
۱۳.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.