ادامه پارت۷۸
- طوطي عمته!
- خب هي حرفت و تکرار مي کني عين طوطي.
- چي بگم بهت؟
شبنم وارد بحث شد و گفت:
- از دو هفته پيش که با هم حرف زديم تا الان رنگ و روت که حسابي پريده تر شده، دل و دماغ درست و حسابي هم که نداري. اون هفته هم که نيومدي پاتوق، اين هفته هم که اومدي عين برج زهرمار شدي. به ما بگو چته شايد بتونيم کمکت کنيم.
بنفشه گفت:
- تازه يادم رفته بود بگم اون هفته که نيومدي، تا رفتيم توي رستوران گربه هاي چشم رنگي يهو برگشتن طرفمون و پچ پچشون رفت بالا. بعد نمي دونم چي به هم گفتن که آقا آرتان براي اولين بار افتخار دادن سرشون و آوردن بالا و يه نگاه مرحمت فرمودن سمت ما، ولي باور کن همچين اخمي به ما و به دوستاش کرد که هم ما و هم دوستاش شاشيديم تو خودمون!
- بي تربيت!
- قربون تو برم من با تربيت!
ماشين رو پارک کردم و گفتم:
- بريزين پايين کار داريم.
- بله ديگه چه کاري واجب تر از شيکم!
شبنم جيغ بنفش کشيد:
- واي بنفشه اين فراريه دوباره اين جاست!
- اون هفته هم بود.
- عجيب دوست دارم بدونم مال کيه.
- شرط مي بندم مال صاحب رستورانه.
دستشون و کشيدم و گفتم:
ازتون شاکیم خيلي هم شاکی
الان من حدود ۱۱۰ نفر فالور دارم ولی هیچ کدوم همین نمیکنین عده کمی هستن که لایک میکنن کامنت میزارن و من مجبورم برای اینکه رمانم ویو (بازدید) بخوره شرطی کنم ولی خب میگم شماها هم گناه دارین مغذتون مشغول میشه خودتون هیات کنین اگه نه من شرطی میکنم
- خب هي حرفت و تکرار مي کني عين طوطي.
- چي بگم بهت؟
شبنم وارد بحث شد و گفت:
- از دو هفته پيش که با هم حرف زديم تا الان رنگ و روت که حسابي پريده تر شده، دل و دماغ درست و حسابي هم که نداري. اون هفته هم که نيومدي پاتوق، اين هفته هم که اومدي عين برج زهرمار شدي. به ما بگو چته شايد بتونيم کمکت کنيم.
بنفشه گفت:
- تازه يادم رفته بود بگم اون هفته که نيومدي، تا رفتيم توي رستوران گربه هاي چشم رنگي يهو برگشتن طرفمون و پچ پچشون رفت بالا. بعد نمي دونم چي به هم گفتن که آقا آرتان براي اولين بار افتخار دادن سرشون و آوردن بالا و يه نگاه مرحمت فرمودن سمت ما، ولي باور کن همچين اخمي به ما و به دوستاش کرد که هم ما و هم دوستاش شاشيديم تو خودمون!
- بي تربيت!
- قربون تو برم من با تربيت!
ماشين رو پارک کردم و گفتم:
- بريزين پايين کار داريم.
- بله ديگه چه کاري واجب تر از شيکم!
شبنم جيغ بنفش کشيد:
- واي بنفشه اين فراريه دوباره اين جاست!
- اون هفته هم بود.
- عجيب دوست دارم بدونم مال کيه.
- شرط مي بندم مال صاحب رستورانه.
دستشون و کشيدم و گفتم:
ازتون شاکیم خيلي هم شاکی
الان من حدود ۱۱۰ نفر فالور دارم ولی هیچ کدوم همین نمیکنین عده کمی هستن که لایک میکنن کامنت میزارن و من مجبورم برای اینکه رمانم ویو (بازدید) بخوره شرطی کنم ولی خب میگم شماها هم گناه دارین مغذتون مشغول میشه خودتون هیات کنین اگه نه من شرطی میکنم
۱.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.