مرگ تا عشق پارت ۱۱
کوک:
وقتی اجوما اومد یه سیلی خیلی محکم به ات زد عصبی شدم و اذاب وجدان گرفتم از این که همچین رفتاری با ات داشتم.
اون که کاری نکرده بود فقط توی خانواده اشتباهی به دنیا اومده بود .
اجوما ات به زور ره طرف اتاقش میکشوند.
دیگه نتونستم تحمل کنم که با صدای بلند گفتم :اجوماا گزاشتیش توی اتاق سریع بیا اتاق من .
باید بهش یه درس ورشکست حسابی بدم .
دوربین های اتاق ات روشن کرم و با سحنه ای که دیدم خشکم زد .
اجوما داشت ات میزد .
سریع به طرف اتاقم ات رفتم وبا شتاب داخل اتاق شدن گفتم اینجا چه خبره .
اجوما جواب داد گفت :
ارباب داشتم ادبش میکردم که دیگه همچین رفتاری با شما نداشته باشه.
گفتم :لازم نکرده به اندازه کافی توی اتاق من ادب شده.
وقتی اجوما اومد یه سیلی خیلی محکم به ات زد عصبی شدم و اذاب وجدان گرفتم از این که همچین رفتاری با ات داشتم.
اون که کاری نکرده بود فقط توی خانواده اشتباهی به دنیا اومده بود .
اجوما ات به زور ره طرف اتاقش میکشوند.
دیگه نتونستم تحمل کنم که با صدای بلند گفتم :اجوماا گزاشتیش توی اتاق سریع بیا اتاق من .
باید بهش یه درس ورشکست حسابی بدم .
دوربین های اتاق ات روشن کرم و با سحنه ای که دیدم خشکم زد .
اجوما داشت ات میزد .
سریع به طرف اتاقم ات رفتم وبا شتاب داخل اتاق شدن گفتم اینجا چه خبره .
اجوما جواب داد گفت :
ارباب داشتم ادبش میکردم که دیگه همچین رفتاری با شما نداشته باشه.
گفتم :لازم نکرده به اندازه کافی توی اتاق من ادب شده.
۳۷.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.