بادیگارد ایرانی من🖤🥷
بادیگارد ایرانی من🖤🥷
نازنین: گشنم بود رفتم آشپز خونه تو این مدت فاطیما همش درگیره باشگاهه تو این دو روزه یه زنگ بهم نزده داشتم غذا درست میکردم که دستی دورم حلقه شد ترسیدم و ملاقه رو زدم تو سرش
جیمین:دیدم تو آشپز خونس رفتم بغلش کردم که زد تو سرم
آخخخخخخ محبت هم بهت نیومد آخخخخ سرمممم
نازنین: ببخشید معذرت میخوام ترسیدم ببخشید
از تو یخچال یخ گرفتم نشوندمش رو زمین آشپز خونه
خیلی هول کردم بادیگاردشم بعد خودم زدم سرش رو شکوندم
یخ رو گذاشتم رو سرش که آخی کرد
جیمین خوبی؟؟؟ جیمین؟؟؟
جیمین: نا نازنین سرم اهه
نازنین: چیکارکنم برات
جیمین: بشین رو پام
نازنین: هول کرده بودم کارام دسته خودم نبود یه دفعه نشستم رو پاش
بیا نشستم چیکارکنم
جیمین: دستام رو دوره کمرش حلقه کردم و کشوندمش سمته خودم که دوتا دستاش رو گذاشت کنارم رو دیوارد سرش مقابله گردنش بود آروم بوسش کردم بوسه هایه پشته سره همی میزاشتم
نازنین: جیمین ولم کن
جیمین بزار برم
جیم ااااه
جیمین:ناله نکنن
زاویه فکش رو بوسیدم
ولی فککنم خانواده تو دستپخت خوبی داشتن...
پارت سی سه🥷🖤
نازنین: گشنم بود رفتم آشپز خونه تو این مدت فاطیما همش درگیره باشگاهه تو این دو روزه یه زنگ بهم نزده داشتم غذا درست میکردم که دستی دورم حلقه شد ترسیدم و ملاقه رو زدم تو سرش
جیمین:دیدم تو آشپز خونس رفتم بغلش کردم که زد تو سرم
آخخخخخخ محبت هم بهت نیومد آخخخخ سرمممم
نازنین: ببخشید معذرت میخوام ترسیدم ببخشید
از تو یخچال یخ گرفتم نشوندمش رو زمین آشپز خونه
خیلی هول کردم بادیگاردشم بعد خودم زدم سرش رو شکوندم
یخ رو گذاشتم رو سرش که آخی کرد
جیمین خوبی؟؟؟ جیمین؟؟؟
جیمین: نا نازنین سرم اهه
نازنین: چیکارکنم برات
جیمین: بشین رو پام
نازنین: هول کرده بودم کارام دسته خودم نبود یه دفعه نشستم رو پاش
بیا نشستم چیکارکنم
جیمین: دستام رو دوره کمرش حلقه کردم و کشوندمش سمته خودم که دوتا دستاش رو گذاشت کنارم رو دیوارد سرش مقابله گردنش بود آروم بوسش کردم بوسه هایه پشته سره همی میزاشتم
نازنین: جیمین ولم کن
جیمین بزار برم
جیم ااااه
جیمین:ناله نکنن
زاویه فکش رو بوسیدم
ولی فککنم خانواده تو دستپخت خوبی داشتن...
پارت سی سه🥷🖤
۶.۷k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.