روزمرگی با"شوگا" part3

یکم خیره نگاهش کردم در حالی که دستم توی موهاش بود اروم خم شدمو یه بوسه ی ارومو کوتاه روی لباش زدم اروم جدا شدم یونگیم تا وقتی از صورتش دور شدم خیره صورتمو نگاه کرد، بعد نشستو گفت:بوسه ی خوبی بودا ولی خیلی کوتاه بود
بعد لباشو روی لبم گذاشتو طولانی بوسید
بعد که ول کرد تند از جام پاشدم
ا/ت:چیزه خب... بریم، بیا بریم،میخام برم بیرون پاشو
یونگی به ران هام که از زیر هودیم معلوم بود اشاره کرد
یونگی:اینطوری میخای بیای؟یکم که بری تو نخت دمو دستگاتم مشخص میشه
ا/ت:اع یونگی!
یونگی:بدو برو عوضش کن
بعد زانو زدو روی رانمو بوسید
یونکی:نمیخام کسی بدنتو ببینه اخه فقط متعلق به منه چاگیا
ا/ت: باشه میرم عوض میکنم
رفتمو لباسمو دراوردم میخواستم برم سمت کمد که در باز شد
یونگی:اعععع، اووووم،چیزه خب،نمیخای تو انتخاب لباس کمکت کنم؟
ا/ت:برو بیروووون
یونگی:اوکی اوکی داد نزن(با خنده)
یه شلوار لی زغالی برداشتم با یه پیراهن مردانه ی سفید نازک که لباس زیرم معلوم بود یقشو باز کردم گردنبندمو صاف کردم که گردنمو ترقوه ام خوب نمایش داده شه
موهامو شونه زدمو صاف انداختم پشتم بعد کتونی سفیدامو برداشتمو رفتم بیرون
ا/ت:بریم
یونگی:اوم بریم منم حاظرم
سوار ماشین شدیم یه اهنگ ارومو گذاشتو...


فعلا تا اینجا کات😂😁


لایک کامنت و فالو فراموش نشه🥺🫂

اگه لایک ها بالای200تا بشه دفعه ی بعد ۲ پارت از روزمرگی با شوگا و ۲ پارت هم از روزمرگی با جونگ کوک میزارم براتون😁💜🖇