ازدواج اجباری p ۱۲
ایسون کارش رو به راحتی انجام داد و همه ی اعضا بیدار شدن و چون ذهن های منحرفی داشتن فکر میکردن که منو ایسون چیکار میکنیم
یونگی:جیمین داری چه غلتی میخوری میرم به ملیسا میگم واستا
جیمین:منحرف نشید ایسون فقط داشت میکاپ میکرد
جونگ کوک :اره اره داشت میکاپ میکرد و از اون کارا
جیمین :جونگ کوک تو یکی زر نزن که خیلی منحرفی
ایسون با حرف های اینا لپاش قرمز شدو سرش رو انداخت پایین و بدون هیچ حرفی نشست
صدای خلبان از توی ببند گو:مسافران عزیز توجه فرمایید ما در حال فرود هستیم لطفا کمربند هاتون رو ببندید و ارامش خودتون رو حفظ کنید
(ادمین:فکر کنم دور از جون بی تی اس ولی اگر خلبان نمیگفت شاشیده بودن به خودشو [بازم ببخشید سس خوردم گفتم بازم دور از جونشون])
جیمین ویو💖
بلاخره رسیدیم و از هواپیما پیاده شدیم وقتی رفتیم هتل هتل ۷تا اتاق دو تخته داد که کمپانی بهمون گفت باید با میکاپ ارتیست هاتون تو یه اتاق باشید ماهم قبول کردیم ولی من زیاد خوشحال نبودم چون از میکاپ ارتیستم یعنی(ایسون) خوشم نمی اومد و اون خیلی منو معزب(نمیدونم چه جوری نوشته میشه اگر اشتباه نوشتم به بزرگی جین ببخشید😅) میکنه (میکنه ادامه ی معزب هست)
ایسون:خب من میخواستم بگم جیمین چیزی میخوری
جیمین:نه مرسی ممنون تو بخور من میرم با تهیونگ کار دارم
ایسون:باشه
ویو ایسون💔☮
من احساس میکردم جیمین خیلی باهام سرد رفتار میکنه نمیدونم چرا ولی باز اون حسی که به جیمین داشتم ۱۰۰ برابر شد دلم میخواست باهاش رابطه(س*ک*س) داشته باشم
[پرش مکانی به سئول ]{خونه ی ملیسا}
ویو ملیسا 💖✝
واقعا خیلی حالم بد بود زنگ زدم به سونو(دوست صمیمی ملیسا) که بیاد منو ببره دکتر
/مکالمه ی ملیسا و سونو/
ملیسا:الو سونو
سونو:سلامت کو
ملیسا:مسخره بازی در نیار خالم خوب نیست بیا خونم دارم میمیرم
سونو:خب به عنم که داری میمیری به جیمین جونت بگو ببرتت دکتر
ملیسا:اسکل خونه نیست بیا تلو خدا(اخرش رو با لحن کیوت گفت)
سونو:باشه بیا بریم سگ خور الان میایم
ملیسا:باشه فقط سریع تر
/پایان مکالمه/
ادامه دارد........
اسکی ممنوع❌
یونگی:جیمین داری چه غلتی میخوری میرم به ملیسا میگم واستا
جیمین:منحرف نشید ایسون فقط داشت میکاپ میکرد
جونگ کوک :اره اره داشت میکاپ میکرد و از اون کارا
جیمین :جونگ کوک تو یکی زر نزن که خیلی منحرفی
ایسون با حرف های اینا لپاش قرمز شدو سرش رو انداخت پایین و بدون هیچ حرفی نشست
صدای خلبان از توی ببند گو:مسافران عزیز توجه فرمایید ما در حال فرود هستیم لطفا کمربند هاتون رو ببندید و ارامش خودتون رو حفظ کنید
(ادمین:فکر کنم دور از جون بی تی اس ولی اگر خلبان نمیگفت شاشیده بودن به خودشو [بازم ببخشید سس خوردم گفتم بازم دور از جونشون])
جیمین ویو💖
بلاخره رسیدیم و از هواپیما پیاده شدیم وقتی رفتیم هتل هتل ۷تا اتاق دو تخته داد که کمپانی بهمون گفت باید با میکاپ ارتیست هاتون تو یه اتاق باشید ماهم قبول کردیم ولی من زیاد خوشحال نبودم چون از میکاپ ارتیستم یعنی(ایسون) خوشم نمی اومد و اون خیلی منو معزب(نمیدونم چه جوری نوشته میشه اگر اشتباه نوشتم به بزرگی جین ببخشید😅) میکنه (میکنه ادامه ی معزب هست)
ایسون:خب من میخواستم بگم جیمین چیزی میخوری
جیمین:نه مرسی ممنون تو بخور من میرم با تهیونگ کار دارم
ایسون:باشه
ویو ایسون💔☮
من احساس میکردم جیمین خیلی باهام سرد رفتار میکنه نمیدونم چرا ولی باز اون حسی که به جیمین داشتم ۱۰۰ برابر شد دلم میخواست باهاش رابطه(س*ک*س) داشته باشم
[پرش مکانی به سئول ]{خونه ی ملیسا}
ویو ملیسا 💖✝
واقعا خیلی حالم بد بود زنگ زدم به سونو(دوست صمیمی ملیسا) که بیاد منو ببره دکتر
/مکالمه ی ملیسا و سونو/
ملیسا:الو سونو
سونو:سلامت کو
ملیسا:مسخره بازی در نیار خالم خوب نیست بیا خونم دارم میمیرم
سونو:خب به عنم که داری میمیری به جیمین جونت بگو ببرتت دکتر
ملیسا:اسکل خونه نیست بیا تلو خدا(اخرش رو با لحن کیوت گفت)
سونو:باشه بیا بریم سگ خور الان میایم
ملیسا:باشه فقط سریع تر
/پایان مکالمه/
ادامه دارد........
اسکی ممنوع❌
۶.۶k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.