ஜ﷽ ஜ شماتت کردن بخش2
ஜ﷽ ஜ #شماتت_کردن_بخش2
💠 قال الصادق(ع): «مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُفْتَتَن»
شماتت عبارت است از اینکه کسی بگوید فلان بلا یا مصیبت که به فلان فرد رسیده است از بدی اوست و در این حین اظهار شادمانی نیز نماید. منشأ این امر غالباً عدوات و حسادت است و چه بسا ناشی از جهل به مواقع قضا و قدر الهی باشد. به تجربه ثابت شده است که هر کس دیگری را بهسبب بلیهای که به وی دست داده، شماتت کند، از دنیا نرود مگر اینکه خویش به آن گرفتار آید.[1] امام صادق(ع) فرمود: در گرفتاری برادر (دینی) خود اظهار شادی و شماتت مکن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتاری را بهسوی تو بگرداند.[2]
لا تخافو از خدا نشنیدهای
پس چه خودرا ایمن وخوش دیدهای
تا نروید ریش تو ای جان من
بر دگرساده زنخ[3] طعنه مزن
💠 در این مواقع که کسی دچار مصیبتی میشود بهتر است که بهجای شماتت، آن را از الطاف الهی در حق وی بدانیم، مگر مصیبتهای وارده بر صلحا و ائمه اطهار علیهمالسلام از بدی ایشان بود، پس نباید با زخم زبان خویش دردی بر دردها و مصیبتی بر مصیبتهای فرد گرفتار بیافزاییم. پس از بهبودی ایّوب، از او سؤال کردند چه مصیبتی برای تو از همه این بلایا سختتر و دشوارتر بود؟ فرمود: شماتت دشمنان.[4] مگر نداریم که:
هرکه دراین بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند
💠 از سوی دیگر این صفت ناپسند از یک خلق ناپسندتر یعنی حسادت نشأت میگیرد، لذا امام صادق(ع) میفرماید: حسود سه علامت دارد: وقتی کسی غایب است غیبت او را میکند و چون حاضر باشد به او تملّق میکند و مصیبت زده را شماتت میکند.[5]
در قسمتی از دعای حضرت زهرا(س) در تعقیبات نماز ظهر آمده است:
«یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَلَالِ وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً؛
💠 ای آنکه فضیلت و کمال و عزّت و جلال و بزرگی از آن توست، با من چنان مکن که مورد شماتت و سرزنش دشمنان و حسودان قرار گیرم.»[6]
[1] . نراقی، ملا احمد، معراجالسعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم، ص439.
2. کلینی، محمدبن یعقوب-مصطفوی، سیدجواد، أصولالکافی/ترجمه مصطفوی، 4جلد، کتاب فروشی علمیه اسلامیه-تهران، چاپ اول، 1369ش، ج4، ص63.
3. جوانی که هنوز مو بر صورتش نروییده است.
[4]. جزائری، نعمت اللهبن عبدالله-مشایخ، فاطمه، قصصالأنبیاء (قصص قرآن-ترجمه قصصالأنبیاء جزائری)، 1جلد، انتشارات فرحان-تهران، چاپ اول، 1381ش، ص311.
5. ابن بابویه، محمدبن علی-جعفری، یعقوب، الخصال/ترجمه جعفری، 2جلد، نسیم کوثر-قم، چاپ اول، 1382ش، ج1، ص187.
6. مجلسی، محمدباقربن محمدتقی-روحانی
بقیه در کانال
@Dmkhoda
🔹 🔹 🔷 🔷 🔹 🔹
💠 قال الصادق(ع): «مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُفْتَتَن»
شماتت عبارت است از اینکه کسی بگوید فلان بلا یا مصیبت که به فلان فرد رسیده است از بدی اوست و در این حین اظهار شادمانی نیز نماید. منشأ این امر غالباً عدوات و حسادت است و چه بسا ناشی از جهل به مواقع قضا و قدر الهی باشد. به تجربه ثابت شده است که هر کس دیگری را بهسبب بلیهای که به وی دست داده، شماتت کند، از دنیا نرود مگر اینکه خویش به آن گرفتار آید.[1] امام صادق(ع) فرمود: در گرفتاری برادر (دینی) خود اظهار شادی و شماتت مکن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتاری را بهسوی تو بگرداند.[2]
لا تخافو از خدا نشنیدهای
پس چه خودرا ایمن وخوش دیدهای
تا نروید ریش تو ای جان من
بر دگرساده زنخ[3] طعنه مزن
💠 در این مواقع که کسی دچار مصیبتی میشود بهتر است که بهجای شماتت، آن را از الطاف الهی در حق وی بدانیم، مگر مصیبتهای وارده بر صلحا و ائمه اطهار علیهمالسلام از بدی ایشان بود، پس نباید با زخم زبان خویش دردی بر دردها و مصیبتی بر مصیبتهای فرد گرفتار بیافزاییم. پس از بهبودی ایّوب، از او سؤال کردند چه مصیبتی برای تو از همه این بلایا سختتر و دشوارتر بود؟ فرمود: شماتت دشمنان.[4] مگر نداریم که:
هرکه دراین بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند
💠 از سوی دیگر این صفت ناپسند از یک خلق ناپسندتر یعنی حسادت نشأت میگیرد، لذا امام صادق(ع) میفرماید: حسود سه علامت دارد: وقتی کسی غایب است غیبت او را میکند و چون حاضر باشد به او تملّق میکند و مصیبت زده را شماتت میکند.[5]
در قسمتی از دعای حضرت زهرا(س) در تعقیبات نماز ظهر آمده است:
«یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَلَالِ وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً؛
💠 ای آنکه فضیلت و کمال و عزّت و جلال و بزرگی از آن توست، با من چنان مکن که مورد شماتت و سرزنش دشمنان و حسودان قرار گیرم.»[6]
[1] . نراقی، ملا احمد، معراجالسعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم، ص439.
2. کلینی، محمدبن یعقوب-مصطفوی، سیدجواد، أصولالکافی/ترجمه مصطفوی، 4جلد، کتاب فروشی علمیه اسلامیه-تهران، چاپ اول، 1369ش، ج4، ص63.
3. جوانی که هنوز مو بر صورتش نروییده است.
[4]. جزائری، نعمت اللهبن عبدالله-مشایخ، فاطمه، قصصالأنبیاء (قصص قرآن-ترجمه قصصالأنبیاء جزائری)، 1جلد، انتشارات فرحان-تهران، چاپ اول، 1381ش، ص311.
5. ابن بابویه، محمدبن علی-جعفری، یعقوب، الخصال/ترجمه جعفری، 2جلد، نسیم کوثر-قم، چاپ اول، 1382ش، ج1، ص187.
6. مجلسی، محمدباقربن محمدتقی-روحانی
بقیه در کانال
@Dmkhoda
🔹 🔹 🔷 🔷 🔹 🔹
۳.۰k
۰۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.