پارت 40
پارت 40
یونگی. به من چه اجوما جین گفت بریم بار من باید تاوان پس بدم؟
اجوما. خب...(زد تو سر یوتگی) تو چرا جلوشون رو نگرفتی؟
یونگی. راستش خودمم مست بودم
اجوما رفت با جارو زد تو سر بقیه
اجوما. اینم برای شما، حالا برین سوپتون رو بخورید میدونستم مست میکنین برای همین براتون درست کردم
رفتن سوپشون رو خوردن و خوابیدن
صبح ویو ته
صبح شده بود خیلی ذوق داشتم چون میخواستم کوک رو سورپرایز کنم و ازش خواستگاری کنم دیشب وقتی همه خواب بودن با اجوما حرف زدم که به رزی و هوسوک هیونگ خبر بده که بیان خودمم به مامان بابام زنگ زدم مامانم چون زوج های همجنس رو دوست داره موافقت کرد و پدرمم بخاطر مادرم قبول کرد هنوز بچه ها در این باره چیزی نمیدونن ولی میخوام با کمکم نامجین و یونمین حلقه رو انتخاب کنم رفتم دستشویی ی آبی به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون لباس بیرون پوشیدم و رفتم سمت اتاق یونگی هیونگ رفتم داخل و
ته. هیونگ... هیونگگگگگگ
یونگی. هاااااااا
ته. هیونگ تورو خدا پاشو
یونگی. چیشده؟(نشست رو تخت)
ته. هیونگ پاشو ی آبی به دست و صورتت بزن بیا اتاق نمجون هیونگ کارتون دارم
یونگی. باشه تو برو منم میام
ته. باشه
از اتاق هیونگ رفتم بیرون و به سمت اتاق نامجون هیونگ رفتم در زدم جواب نداد پس رفتم داخل و
ته. هیونگگگ
نامی. بله(خوابالو)
ته. هیونگ پاشو ضروریه
نامی. چیشده؟!
ته. پاشو برو ی آبی بزن به دست و صورتت تا یونگی هیونگ هم بیاد
نامی. اوک
بعد 2مین که نامجون هیونگ رفت دست و صورتش رو بشوره یونگی هیونگ هم اومد و....
خمارییییییییییییییی
حقیقتا نتم داره تموم میشه شب پارت بعد رو میزارم😁
یونگی. به من چه اجوما جین گفت بریم بار من باید تاوان پس بدم؟
اجوما. خب...(زد تو سر یوتگی) تو چرا جلوشون رو نگرفتی؟
یونگی. راستش خودمم مست بودم
اجوما رفت با جارو زد تو سر بقیه
اجوما. اینم برای شما، حالا برین سوپتون رو بخورید میدونستم مست میکنین برای همین براتون درست کردم
رفتن سوپشون رو خوردن و خوابیدن
صبح ویو ته
صبح شده بود خیلی ذوق داشتم چون میخواستم کوک رو سورپرایز کنم و ازش خواستگاری کنم دیشب وقتی همه خواب بودن با اجوما حرف زدم که به رزی و هوسوک هیونگ خبر بده که بیان خودمم به مامان بابام زنگ زدم مامانم چون زوج های همجنس رو دوست داره موافقت کرد و پدرمم بخاطر مادرم قبول کرد هنوز بچه ها در این باره چیزی نمیدونن ولی میخوام با کمکم نامجین و یونمین حلقه رو انتخاب کنم رفتم دستشویی ی آبی به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون لباس بیرون پوشیدم و رفتم سمت اتاق یونگی هیونگ رفتم داخل و
ته. هیونگ... هیونگگگگگگ
یونگی. هاااااااا
ته. هیونگ تورو خدا پاشو
یونگی. چیشده؟(نشست رو تخت)
ته. هیونگ پاشو ی آبی به دست و صورتت بزن بیا اتاق نمجون هیونگ کارتون دارم
یونگی. باشه تو برو منم میام
ته. باشه
از اتاق هیونگ رفتم بیرون و به سمت اتاق نامجون هیونگ رفتم در زدم جواب نداد پس رفتم داخل و
ته. هیونگگگ
نامی. بله(خوابالو)
ته. هیونگ پاشو ضروریه
نامی. چیشده؟!
ته. پاشو برو ی آبی بزن به دست و صورتت تا یونگی هیونگ هم بیاد
نامی. اوک
بعد 2مین که نامجون هیونگ رفت دست و صورتش رو بشوره یونگی هیونگ هم اومد و....
خمارییییییییییییییی
حقیقتا نتم داره تموم میشه شب پارت بعد رو میزارم😁
۶.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.