پارت89
#پارت89
شیطونکِ بابا🥺💜
به دستش نگاهی انداختم و کمی خودمو کنار کشیدم
نگاه چپ چپی بهش انداختم اما توجهی نکرد و غرق در فیلم بود
کلافه گفتم:
_ چه فیلم مسخره ای
+هیس تازه داره میرسه جای حساسش
پوفی کشیدم و چشم دوختم به لپ تاپ ، چاره ای نداشتم و باید نگاه میکردم مثل اینکه
کمی که گذشت زنگ در به صدا در اومد ، افراز گفت:
+ اه شت!! وسط فیلم بودا ، غذارو آوردن
تو دلم خداروشکری گفتم که افراز بلند شد و به سمت در رفت ، با بسته شدن در فوری دست بردم سمت لپ تاپ و از صفحه فیلم خارج شدم
باید میفهمیدم چی تو این کوفتیه!! با استرس یکی یکی فایل هارو باز میکردم ولی هیچی ازشون سر درنمیاوردم
اون چیز مهمی که اون پسرا ازش صحبت میکردن چی بود یعنی؟؟؟
صدای بسته شدن درو که شنیدم فوری فیلمو پلی کردم و صاف نشستم سرجام
+ پاشو بریم تو آشپزخونه
_ باش بریم
+ لبت چیشده؟
_لبم؟
دست کشیدم روی لبم که با دیدن خون گفتم:
_ آها فک کنم پوست لبمو جوییدم خون اومد
+ پاشو بریم...
شیطونکِ بابا🥺💜
به دستش نگاهی انداختم و کمی خودمو کنار کشیدم
نگاه چپ چپی بهش انداختم اما توجهی نکرد و غرق در فیلم بود
کلافه گفتم:
_ چه فیلم مسخره ای
+هیس تازه داره میرسه جای حساسش
پوفی کشیدم و چشم دوختم به لپ تاپ ، چاره ای نداشتم و باید نگاه میکردم مثل اینکه
کمی که گذشت زنگ در به صدا در اومد ، افراز گفت:
+ اه شت!! وسط فیلم بودا ، غذارو آوردن
تو دلم خداروشکری گفتم که افراز بلند شد و به سمت در رفت ، با بسته شدن در فوری دست بردم سمت لپ تاپ و از صفحه فیلم خارج شدم
باید میفهمیدم چی تو این کوفتیه!! با استرس یکی یکی فایل هارو باز میکردم ولی هیچی ازشون سر درنمیاوردم
اون چیز مهمی که اون پسرا ازش صحبت میکردن چی بود یعنی؟؟؟
صدای بسته شدن درو که شنیدم فوری فیلمو پلی کردم و صاف نشستم سرجام
+ پاشو بریم تو آشپزخونه
_ باش بریم
+ لبت چیشده؟
_لبم؟
دست کشیدم روی لبم که با دیدن خون گفتم:
_ آها فک کنم پوست لبمو جوییدم خون اومد
+ پاشو بریم...
۴.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.