سناریو
وقتی با جیمین تو رابطه بودین (مخفیانه)یهو تو بار همو میبینین میرقصین وکیس میرین*خواهر اعضا
نامجون:چشمم روشن خانوم خانوما...بذار بریم خونه
جین:میزنه به شونه جیمین*به به از اولم میدونستم یه روز دومادمون میشی گل پسر
هوسوک:آخییییی شما خیلی به هم میاین*ذوق*ولی من شما رو میبرم خونه سلیطه خانوم*روبه ا.ت
یونگی:(مزاحم نشید ایشون دارن دعوا میکنن)
جیمین:دیدی گفتم داداشت هیچی نمیگه ا.ت
ا.ت:به تو چیزی نمیگه منو میده دست مامانم چاقو چاقوم کنه*استرسی
تهیونگ:ا.ت باید باهات حرف بزنم*عصبی
جونگکوک:چقد میدی به مامان نگم؟
ا.ت:ظرفا تا یه هفته با من
جونگکوک:نچ کمه
ا.ت:شیرموز؟
جونگکوک:برای شروع بد نیست
اولین درخواستی پیجمون:)
نامجون:چشمم روشن خانوم خانوما...بذار بریم خونه
جین:میزنه به شونه جیمین*به به از اولم میدونستم یه روز دومادمون میشی گل پسر
هوسوک:آخییییی شما خیلی به هم میاین*ذوق*ولی من شما رو میبرم خونه سلیطه خانوم*روبه ا.ت
یونگی:(مزاحم نشید ایشون دارن دعوا میکنن)
جیمین:دیدی گفتم داداشت هیچی نمیگه ا.ت
ا.ت:به تو چیزی نمیگه منو میده دست مامانم چاقو چاقوم کنه*استرسی
تهیونگ:ا.ت باید باهات حرف بزنم*عصبی
جونگکوک:چقد میدی به مامان نگم؟
ا.ت:ظرفا تا یه هفته با من
جونگکوک:نچ کمه
ا.ت:شیرموز؟
جونگکوک:برای شروع بد نیست
اولین درخواستی پیجمون:)
۱.۴k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.