پارت ۱🤍❄
پارت ۱🤍❄
ات ویو:
دیر شد الان بچم میترسه
های.. من اتم یه دختر دارم به اسم جیسو
و۷ سالشه
(برش زمانی به مدرسه)
ات: چرا نمی یاد همه امدن بیرون
کم کم داشتم نکران میشدم رفتم اتاق مدیر
ات: سلام خانم کیم
مدیر: اوه.. خانم پارک چیزی شده
ات: جیسو هنوز نیومده
مدیر: جیسو.. رفت
ات: ی. یعنی چییی با کیی مکه من بهتون نگفته بودم غیر از خود من هرکی امد نزارید رزی رو ببره(داد و گریه)
مدیر: اما.. اون اقا گفت شما فرستادینش
ات: کی بوددد
مدیر: نگفت که کیه گفت شما فرستادینش چون برای خودتون کاری پیش امده بود اونو فرستادید بیاد دنبال رزی
ات: قیافشو ندیدید
مدیر: نه ماسک داشت
ات: رفت
تهیونگ ویو:
وقت انتقامو پارک ات تقاص اون خیانتو پس میدی
تهیونگ: خوبی کوچولو (پوزخند
جیسو: و. ولم تن(بغض
تهیونگ: اوه.. بغض نکن کوچولو
جیسو: من.. مامالمو میتام(گریه
تهیونگ: منم منتظر مامانتم(پوزخند
جیسو: گریه
راوی:
ات همه جا رو گشت ولی اثری از جیسو نبود جوری گم شده بود که انگار کلا به دنیا نیومده بوده
ات ویو:
همینطور سرگردون بود که دید گوشیش زنگ میخوره
شماره ناشناس بود
ات: ب. بله(بغض
&: حال شما خانم پارک
ات: شمااا
&: اینش مهم نیست مهم اینه که دخترت دلش برات تنگ شده
ات: جیسو پیش توهه چیکارش دارییی(گریه
&: داری تقاص پس میدی اگه دخترتو میخوای بیا به این ادرس(قطع کرد
ات: ت. تقاص (گریه
پایان 🤍❄
اکه خوبه ادامش بدم
ات ویو:
دیر شد الان بچم میترسه
های.. من اتم یه دختر دارم به اسم جیسو
و۷ سالشه
(برش زمانی به مدرسه)
ات: چرا نمی یاد همه امدن بیرون
کم کم داشتم نکران میشدم رفتم اتاق مدیر
ات: سلام خانم کیم
مدیر: اوه.. خانم پارک چیزی شده
ات: جیسو هنوز نیومده
مدیر: جیسو.. رفت
ات: ی. یعنی چییی با کیی مکه من بهتون نگفته بودم غیر از خود من هرکی امد نزارید رزی رو ببره(داد و گریه)
مدیر: اما.. اون اقا گفت شما فرستادینش
ات: کی بوددد
مدیر: نگفت که کیه گفت شما فرستادینش چون برای خودتون کاری پیش امده بود اونو فرستادید بیاد دنبال رزی
ات: قیافشو ندیدید
مدیر: نه ماسک داشت
ات: رفت
تهیونگ ویو:
وقت انتقامو پارک ات تقاص اون خیانتو پس میدی
تهیونگ: خوبی کوچولو (پوزخند
جیسو: و. ولم تن(بغض
تهیونگ: اوه.. بغض نکن کوچولو
جیسو: من.. مامالمو میتام(گریه
تهیونگ: منم منتظر مامانتم(پوزخند
جیسو: گریه
راوی:
ات همه جا رو گشت ولی اثری از جیسو نبود جوری گم شده بود که انگار کلا به دنیا نیومده بوده
ات ویو:
همینطور سرگردون بود که دید گوشیش زنگ میخوره
شماره ناشناس بود
ات: ب. بله(بغض
&: حال شما خانم پارک
ات: شمااا
&: اینش مهم نیست مهم اینه که دخترت دلش برات تنگ شده
ات: جیسو پیش توهه چیکارش دارییی(گریه
&: داری تقاص پس میدی اگه دخترتو میخوای بیا به این ادرس(قطع کرد
ات: ت. تقاص (گریه
پایان 🤍❄
اکه خوبه ادامش بدم
۳.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.