سلاااام ادمین اومد🗿😅 بزن بریم پارت ۴ I love you
ا/ت ویو
چی؟ اون همین الان چیکار کرد؟! وات؟
داشت حرف میزد که یه چیز نرم رو لبم حس کردم!!! یااااا اون الان چیکار کرد؟ من اولین بوسم بوددددد(تو دلش گفت همه اینارو) تا که به خودم اومدم زود هلش دادم یکم رفت عقب گفتم چیکار میکنی؟؟ (جیمین با پوزخند نگاش میکرد)که چشمم خورد به جیهوپ که داشت از ماشین پیاده میشد صداش زدم رفتم پیشش جیمینم پشتم اومد با جیهوپ سلام و احوال کردم اونم جوابمو داد گفت ایشون یکی باشن؟؟(جیمین رو میگه) قبل این که ا/ت چیزی بگه جیمین گفت نامزدشم چطور؟
که ا/ت برگشت به جیمین و گفت من نامزدش نیستم!! بابام میخواد باهاش ازدواج کنم ولی جواب منفی دادم پس بریم. جیمین رو دیدم از عصبانیت رگ هایش قرمز شده بود گفت: میخوای شب رو پیش یه پسر بمونی؟ جیهوپ که تا الان ساکت بود گفت ا/ت بریم جهوپ دست ا/ت رو گرفت برد طرف ماشین ولی اون یکی دستش رو جیمین گرفت و ا/ت بین دو دستشون اسیر موند اونا بحث میکردن که گفتم بسکنیددد(داد) که دستمو از دست هر دوش کشیدم و رفتم تو ماشین جیهوپ که لبخند پیروزمندانه ای سر داد و تو ماشین نشت و رفتیم تو ماشین در باره موضوع به جیعوپ گفتم که گفت اشکالی نداره میتونی پیش ما بمونی ، راستی بهش نگفتی لیسا هم تو خونه هست و منتظره تو هست؟ گفتم نه لازم نیس بهش بگم رسیدیم پیاده شدیم رفتم سمت در با احوال پسری و هزار تا درد و دل رسیدیم تو اتاق و خوابیدم
ویو جیمین
چطور جریان میکنه رو حرف من بزنه و بره؟ (جیهوپ و جیمین و ا/ت تو یه مدرسه هست) وایسا فردا بهش نشون میدم اره
ویو مدرسه
تو مدرسه قدم گذاشتم که جیمین رو دیدم خواست طرف من بیاد که جهیوپ وارد شد و باهم رفتیم تو کلاس من رفتم پیش جیهوپ بشینم که جیمین گفت : پیش خودم میشینی!!! گفتم به تو ربطی ندارد کجا بشینم!! دستمو از دستش بیرون آوردم و رفتم پیش جیهوپ نشستم استاد اومد درس میداد نگاه های سنگین جیمین رو رو خودم حس کردم ولی اهمیتی ندادم
زنگ خورد داشتم تو محوطه قدم میزدم که توسط یکی تو یه جای خلوت کشیده شدم نگاش کردم جیمین بود عصبانی بود دستشو از دهنم آورد بیرون و بهم خیره شد که گفت: همم که از چیزی که من گفتم سرپیچی میکنی؟! وایسا ازدواج کنیم تنبیهت میکنم!!! گفتم: هه کی گفته باهات ازدواج میکنم جیمین گفت: مجبوری گفتم به هیچ چی مجبور نیستم خواستن برم که دستمو گرفت و پرت شدم تو آغوشش به بیام نگاه میکرد که بهم خیلی خشن....
میدونم جای بدی کات کردم حالا شرط ندارم ولی حمایت کنین🗿😅
چی؟ اون همین الان چیکار کرد؟! وات؟
داشت حرف میزد که یه چیز نرم رو لبم حس کردم!!! یااااا اون الان چیکار کرد؟ من اولین بوسم بوددددد(تو دلش گفت همه اینارو) تا که به خودم اومدم زود هلش دادم یکم رفت عقب گفتم چیکار میکنی؟؟ (جیمین با پوزخند نگاش میکرد)که چشمم خورد به جیهوپ که داشت از ماشین پیاده میشد صداش زدم رفتم پیشش جیمینم پشتم اومد با جیهوپ سلام و احوال کردم اونم جوابمو داد گفت ایشون یکی باشن؟؟(جیمین رو میگه) قبل این که ا/ت چیزی بگه جیمین گفت نامزدشم چطور؟
که ا/ت برگشت به جیمین و گفت من نامزدش نیستم!! بابام میخواد باهاش ازدواج کنم ولی جواب منفی دادم پس بریم. جیمین رو دیدم از عصبانیت رگ هایش قرمز شده بود گفت: میخوای شب رو پیش یه پسر بمونی؟ جیهوپ که تا الان ساکت بود گفت ا/ت بریم جهوپ دست ا/ت رو گرفت برد طرف ماشین ولی اون یکی دستش رو جیمین گرفت و ا/ت بین دو دستشون اسیر موند اونا بحث میکردن که گفتم بسکنیددد(داد) که دستمو از دست هر دوش کشیدم و رفتم تو ماشین جیهوپ که لبخند پیروزمندانه ای سر داد و تو ماشین نشت و رفتیم تو ماشین در باره موضوع به جیعوپ گفتم که گفت اشکالی نداره میتونی پیش ما بمونی ، راستی بهش نگفتی لیسا هم تو خونه هست و منتظره تو هست؟ گفتم نه لازم نیس بهش بگم رسیدیم پیاده شدیم رفتم سمت در با احوال پسری و هزار تا درد و دل رسیدیم تو اتاق و خوابیدم
ویو جیمین
چطور جریان میکنه رو حرف من بزنه و بره؟ (جیهوپ و جیمین و ا/ت تو یه مدرسه هست) وایسا فردا بهش نشون میدم اره
ویو مدرسه
تو مدرسه قدم گذاشتم که جیمین رو دیدم خواست طرف من بیاد که جهیوپ وارد شد و باهم رفتیم تو کلاس من رفتم پیش جیهوپ بشینم که جیمین گفت : پیش خودم میشینی!!! گفتم به تو ربطی ندارد کجا بشینم!! دستمو از دستش بیرون آوردم و رفتم پیش جیهوپ نشستم استاد اومد درس میداد نگاه های سنگین جیمین رو رو خودم حس کردم ولی اهمیتی ندادم
زنگ خورد داشتم تو محوطه قدم میزدم که توسط یکی تو یه جای خلوت کشیده شدم نگاش کردم جیمین بود عصبانی بود دستشو از دهنم آورد بیرون و بهم خیره شد که گفت: همم که از چیزی که من گفتم سرپیچی میکنی؟! وایسا ازدواج کنیم تنبیهت میکنم!!! گفتم: هه کی گفته باهات ازدواج میکنم جیمین گفت: مجبوری گفتم به هیچ چی مجبور نیستم خواستن برم که دستمو گرفت و پرت شدم تو آغوشش به بیام نگاه میکرد که بهم خیلی خشن....
میدونم جای بدی کات کردم حالا شرط ندارم ولی حمایت کنین🗿😅
۴۸.۹k
۰۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.