صلیب سرخ P1
صلیب سرخ P1
با دست لرزونش قرصیو از داخل کشو بیرون اورد. فکر کردن به اون خاطره وسوش میکرد دست به خودکشی بزنه چه برسه به اینکه هر روز بخواد روزشو بادیدن اون خاطره به صورت خواب شروع کنه.
با مقداری آب قرص داخل دهنش رو پایین فرستاد که متوجه شد خواهر ناتیش توی چهار چوب در ایستاده و بهش خیرهست سریع نگاهشو ازش گرفت که از چشای تیز خواهرش جا نموند.
آیو:اگه اونروز یعنی دقیقا دوسال پیش بهم میگفتی توی اون اتاق کوفتی چی دیدی الان کمکت میکردم اما الان چی الان نمیـ....
پرید توی حرف خواهرش:نگفتم چون میدونستم قراره بیشتر از من زجر بکشی نگفتم چون نمیخواستم خواهر بزرگترم رو شکسته ببینم
تموم شدن حرفش مصادف شد با صدا زدنشون از طرف مامان
م:بچه ها دارید چیکار میکنین
آیو:هیچی کارن دوباره خواب بد دیده
م:کارن واقعا اگر نمیتونی از پسش بر بیای میخوای بریم دکتری چیزی
کارن:نه مامان من حالم خوبه نگران نباشین
م:هوفف باشه زود بیاین پایین امروز قراره زود تر بیرن مدرسه
دست خواهر بزرگترشو گرفت و همراه با مامانش به طرف آشپزخونه روانه شد...
با دست لرزونش قرصیو از داخل کشو بیرون اورد. فکر کردن به اون خاطره وسوش میکرد دست به خودکشی بزنه چه برسه به اینکه هر روز بخواد روزشو بادیدن اون خاطره به صورت خواب شروع کنه.
با مقداری آب قرص داخل دهنش رو پایین فرستاد که متوجه شد خواهر ناتیش توی چهار چوب در ایستاده و بهش خیرهست سریع نگاهشو ازش گرفت که از چشای تیز خواهرش جا نموند.
آیو:اگه اونروز یعنی دقیقا دوسال پیش بهم میگفتی توی اون اتاق کوفتی چی دیدی الان کمکت میکردم اما الان چی الان نمیـ....
پرید توی حرف خواهرش:نگفتم چون میدونستم قراره بیشتر از من زجر بکشی نگفتم چون نمیخواستم خواهر بزرگترم رو شکسته ببینم
تموم شدن حرفش مصادف شد با صدا زدنشون از طرف مامان
م:بچه ها دارید چیکار میکنین
آیو:هیچی کارن دوباره خواب بد دیده
م:کارن واقعا اگر نمیتونی از پسش بر بیای میخوای بریم دکتری چیزی
کارن:نه مامان من حالم خوبه نگران نباشین
م:هوفف باشه زود بیاین پایین امروز قراره زود تر بیرن مدرسه
دست خواهر بزرگترشو گرفت و همراه با مامانش به طرف آشپزخونه روانه شد...
۱.۸k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.