خواهربرادری part16
خواهربرادری
Part16
هایون:با جیمین اوپا رفتیم اتاقش
جیمین:خب چه خبر خوشگل خانم؟
هایون:هیچی
جیمین:بیا بغلم
هایون:باش(لبخند)
کلی حرف زدیم.........
هایون:اوپا
جیمین:جونم
هایون:یه سوال
جیمین:بگو
هایون:مافیا بودن خطرناک نیس
جیمین:وقتی بزرگترین باند جهان باشی نه
هایون:الان باید افتخار کنم یا تاسف بخورم؟
جیمین:افتخار کنی که کسی جرات چپ چپ نگاه کردن بهتو نداره
هایون:مث دبیرستانمون
جیمین:دقیقا
هایون:اوپا
جیمین:جونم
هایون:من باید برم دانشگاه فردا
جیمین:اوکی ولی با بادیگارد میری
هایون:اوپاااااااا
جیمین:همین که گفتم
هایون:چرااااااااا(گریه الکی)
جیمین:خودتو لوس نکن نمیشه
هایون:عَه باش
جیمین:بهتر از اینه که کلا نری
هایون:هااااااااا؟
جیمین:هیچیییی
چند روز بعد
هایون:هیییییی جونگ کوک ول کن موهاموووووو
جونگ کوک:اول تو ول کننننن
هایون:تو اول کشیدی
جونگ کوک:توعم اولی باید ول کنی
هایون:گمشو اومدی ریدی تو اتاق من پرو عم هستییییی
جونگ کوک:عه عه بی ادب
هایون:خیلی خب موهامو ول کن
جونگ کوک:و اگه نکنم؟
هایون:جونگ کوک میکشمت
اجوما:بچها بسه داداشتون اومد
یهو دوتامون باهم ول کردیم
هی از شدت درد سرم و ماساژ میدادم
جیمین:بچها بیاین اتاقم کارتون دارم
هایون و جونگ کوک:🤯
جیمین:بچها از اونجایی که رابطه خانوادگیمون با خانواده مادریمون خوبه......
هایون:اسمشووونوووو نیاررررررر(داد)
جیمین و جونگ کوک:😳
جیمین:واسه چی؟
هایون:اون دخترخاله های عفریته و سلیطه ات وایییی خدااااا ای سرم
هی سرم و ماساژ میدادم
جیمین:سرت چشه؟
هایون:آخه اینجا یه حیوون داریم خیلی وحشی عه موهامو کشید
جیمین:جونگ کوک؟
جونگ کوک:هیونگگگگگگ
جیمین:خب مختصر بگم دوتاتون حیوونید
هایون:نکه خودت نیستی؟
جیمین:خب حالا برید وسایلتونو جم کنید فردا باید بریم
فردا صبح زود ساعت ۷ صب
جونگ کوک:هایون هایونننن
هایون:ها؟چه مرگته؟چرا نمیذاری بخوابم؟دردت چیه؟چه پدرکشتگی ای بات دارم راحتم نمیذاری؟
جونگ کوک:بابا ی دیقه خفه شو
هایون:بنالللللل
جونگ کوک:پاشو بریم
هایون:کدوم قبرستون؟
جونگ کوک:قبرستون خودت
هایون:گوه بخور
جونگ کوک:تورو نمیخورم
هایون:باش خفه شو.
جونگ کوک:خو پاشو دیگه الان هیونگ دار مون میزنه.
هایون:نه جدی کجا؟
جونگ کوک:بوساننن
هایون خیلی خب برو
جونگ کوک:باش
پرش زمانی بوسان
هایون:عاه نفس آزاد بالاخره آرامش روحی
جیمین:نه بابا
هایون:به جون تو
خاله:بچها
هایون:عَه عَه باز این
جیمین:هایون اینجا سئول نی حواست به حرف زدن باشه
هایون:ببخشید ولی ته ادب من اینه〔فاک〕
جونگ کوک:😂😂😂
جونگ کوک:هایون بیا اینجا جفت مننن
هایون:واسه چی
جونگ کوک:بیا کارت دارم؛
ادامه پارت بعد
Part16
هایون:با جیمین اوپا رفتیم اتاقش
جیمین:خب چه خبر خوشگل خانم؟
هایون:هیچی
جیمین:بیا بغلم
هایون:باش(لبخند)
کلی حرف زدیم.........
هایون:اوپا
جیمین:جونم
هایون:یه سوال
جیمین:بگو
هایون:مافیا بودن خطرناک نیس
جیمین:وقتی بزرگترین باند جهان باشی نه
هایون:الان باید افتخار کنم یا تاسف بخورم؟
جیمین:افتخار کنی که کسی جرات چپ چپ نگاه کردن بهتو نداره
هایون:مث دبیرستانمون
جیمین:دقیقا
هایون:اوپا
جیمین:جونم
هایون:من باید برم دانشگاه فردا
جیمین:اوکی ولی با بادیگارد میری
هایون:اوپاااااااا
جیمین:همین که گفتم
هایون:چرااااااااا(گریه الکی)
جیمین:خودتو لوس نکن نمیشه
هایون:عَه باش
جیمین:بهتر از اینه که کلا نری
هایون:هااااااااا؟
جیمین:هیچیییی
چند روز بعد
هایون:هیییییی جونگ کوک ول کن موهاموووووو
جونگ کوک:اول تو ول کننننن
هایون:تو اول کشیدی
جونگ کوک:توعم اولی باید ول کنی
هایون:گمشو اومدی ریدی تو اتاق من پرو عم هستییییی
جونگ کوک:عه عه بی ادب
هایون:خیلی خب موهامو ول کن
جونگ کوک:و اگه نکنم؟
هایون:جونگ کوک میکشمت
اجوما:بچها بسه داداشتون اومد
یهو دوتامون باهم ول کردیم
هی از شدت درد سرم و ماساژ میدادم
جیمین:بچها بیاین اتاقم کارتون دارم
هایون و جونگ کوک:🤯
جیمین:بچها از اونجایی که رابطه خانوادگیمون با خانواده مادریمون خوبه......
هایون:اسمشووونوووو نیاررررررر(داد)
جیمین و جونگ کوک:😳
جیمین:واسه چی؟
هایون:اون دخترخاله های عفریته و سلیطه ات وایییی خدااااا ای سرم
هی سرم و ماساژ میدادم
جیمین:سرت چشه؟
هایون:آخه اینجا یه حیوون داریم خیلی وحشی عه موهامو کشید
جیمین:جونگ کوک؟
جونگ کوک:هیونگگگگگگ
جیمین:خب مختصر بگم دوتاتون حیوونید
هایون:نکه خودت نیستی؟
جیمین:خب حالا برید وسایلتونو جم کنید فردا باید بریم
فردا صبح زود ساعت ۷ صب
جونگ کوک:هایون هایونننن
هایون:ها؟چه مرگته؟چرا نمیذاری بخوابم؟دردت چیه؟چه پدرکشتگی ای بات دارم راحتم نمیذاری؟
جونگ کوک:بابا ی دیقه خفه شو
هایون:بنالللللل
جونگ کوک:پاشو بریم
هایون:کدوم قبرستون؟
جونگ کوک:قبرستون خودت
هایون:گوه بخور
جونگ کوک:تورو نمیخورم
هایون:باش خفه شو.
جونگ کوک:خو پاشو دیگه الان هیونگ دار مون میزنه.
هایون:نه جدی کجا؟
جونگ کوک:بوساننن
هایون خیلی خب برو
جونگ کوک:باش
پرش زمانی بوسان
هایون:عاه نفس آزاد بالاخره آرامش روحی
جیمین:نه بابا
هایون:به جون تو
خاله:بچها
هایون:عَه عَه باز این
جیمین:هایون اینجا سئول نی حواست به حرف زدن باشه
هایون:ببخشید ولی ته ادب من اینه〔فاک〕
جونگ کوک:😂😂😂
جونگ کوک:هایون بیا اینجا جفت مننن
هایون:واسه چی
جونگ کوک:بیا کارت دارم؛
ادامه پارت بعد
۸.۵k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.