my star
Part ²²
ونا : زوج عاشق یونا و جیمین بریم
لی سون : تو چیکار کردی
یورا : بر کنارت کردم
اومد مامانمو بزنه دستشو گرفتم و شکوندم و با زانو زدم تو شکمش
کوک : گوه میخوری به مادرم دست بزنی
یورا : واسه همین گفت بادیگاردمه
لیتا : ببخشید افسر سابق جئون که باعث اخراج شما شدم
کوک : هنوزم افسر مخفی هستی
لیتا : با ونا افسر مخفیم
ونا : منظورش اینه که به جای تو من شدم افسر مخفی
کوک : بریم
نباید بفهمن من مافیام وگرنه دستگیر میشم
☆ رستوران ☆
جیمین : بچه ها جدیدا دنیا عوض شده
وانیا : چرا میگی؟
جیمین : اخبار رو ببین
♡ اخبار ♡
خبرنگار : امروز تمام کشور ها تصمیم گرفتن که کاری با مافیا ها نداشته باشن و مافیا ها هویت خود را آشکار کنن دو تا از مافیا های بزرگ جهان یعنی رطبه ۲ و رطبه ۳ جهانی الان در خدمت ما هستن جناب هان چی یو و دو سوآ
سوآ : سلام من رطبه ی سوم مافیام و از همه ممنونم که گذاشتین هویت خودمو آشکار کنم چون واقعا برام سخت بود که نگم
خبرنگار : از رطبه اول چی میدونید
چی یو : سلام رطبه دو هستم قبلاً رطبه اول لی یورا ملکه ی کره و سوئد بوده ولی الان نمیدونیم چه کسی هست
✧ پایان اخبار ✧
ته : چه خوب شده دیگه نباید دنبال مافیا ها بگردیم
ونا : خانم لی اگه شما قبلاً مافیا بودین پس الان کیه ؟
یورا : نمیتونم بگم چون من دیگه مافیا نیستم
کوک بریم مصاحبشونو از نزدیک ببینیم
* پیش خبرنگارا*
خبرنگار : خب جناب چی یو و سوآ پس شما بهترینها هستین
کوک : یه سوال جدا کار باهاشون ندارید ؟
خبرنگار : مثل اینکه دوباره یکی از مردم این سوالو از ما پرسیدند
یورا : سلام چی یو سلام سوآ
سوآ : بانو لی
یورا : سلام من مافیای سابق لی یورام
کوک : من جزوی از مردم نیستم من افسر سابق پلیس و رطبه یک مافیای جهانم
جیمین : چییییییییییییییییییییی
خبرنگار : پس شمایید
چی یو : میکشمت من قراره افتخار مافیاها بشم
بهم شلیک کرد
کوک : او ببخشید ضد گلولست
یورا : همه مخفی بشین
سوآ : چی یو داری چیکار میکنی
یورا : سوآ بریم بدو
همه رفتن پشت یه مخفی گاه
کوک : بیا جلو
نیم ساعت بعد
چی یو : گوه خوردم ببخشید تسلیم تسلیم
کوک : برو گمشو مردک عوضی
خبرنگار : دیدید چیکار کردن آفرین بهشون
کوک : من به توهم رحم نمیکنم پس بهتره دستتو برداری
یورا : برای بار هزارم تو کمر کسی ضربه نزن چون دردی نمیکشه
لونا : that was perfect ( عالی بود )
هانا : My brother ( برادر خودمی )
لیتا : Your job suits you ( شغلتون برازندتون هست )
ونا : ور ور اینو نباید بگید بچه ها دست به دست کنید تا به تهیونگ برسه
یه بنر بود که روش نوشته بود 우리는 네 엄마의 마피아가 말한 걸 알고 있었어 ( ما میدونستیم مافیایی مادرت بهمون گفته بود )
کوک : عفریته ی پیر
یورا : شیرموز گاو
نارا : جیییغ ولم کن
کوک : ....
❤️🍷
ونا : زوج عاشق یونا و جیمین بریم
لی سون : تو چیکار کردی
یورا : بر کنارت کردم
اومد مامانمو بزنه دستشو گرفتم و شکوندم و با زانو زدم تو شکمش
کوک : گوه میخوری به مادرم دست بزنی
یورا : واسه همین گفت بادیگاردمه
لیتا : ببخشید افسر سابق جئون که باعث اخراج شما شدم
کوک : هنوزم افسر مخفی هستی
لیتا : با ونا افسر مخفیم
ونا : منظورش اینه که به جای تو من شدم افسر مخفی
کوک : بریم
نباید بفهمن من مافیام وگرنه دستگیر میشم
☆ رستوران ☆
جیمین : بچه ها جدیدا دنیا عوض شده
وانیا : چرا میگی؟
جیمین : اخبار رو ببین
♡ اخبار ♡
خبرنگار : امروز تمام کشور ها تصمیم گرفتن که کاری با مافیا ها نداشته باشن و مافیا ها هویت خود را آشکار کنن دو تا از مافیا های بزرگ جهان یعنی رطبه ۲ و رطبه ۳ جهانی الان در خدمت ما هستن جناب هان چی یو و دو سوآ
سوآ : سلام من رطبه ی سوم مافیام و از همه ممنونم که گذاشتین هویت خودمو آشکار کنم چون واقعا برام سخت بود که نگم
خبرنگار : از رطبه اول چی میدونید
چی یو : سلام رطبه دو هستم قبلاً رطبه اول لی یورا ملکه ی کره و سوئد بوده ولی الان نمیدونیم چه کسی هست
✧ پایان اخبار ✧
ته : چه خوب شده دیگه نباید دنبال مافیا ها بگردیم
ونا : خانم لی اگه شما قبلاً مافیا بودین پس الان کیه ؟
یورا : نمیتونم بگم چون من دیگه مافیا نیستم
کوک بریم مصاحبشونو از نزدیک ببینیم
* پیش خبرنگارا*
خبرنگار : خب جناب چی یو و سوآ پس شما بهترینها هستین
کوک : یه سوال جدا کار باهاشون ندارید ؟
خبرنگار : مثل اینکه دوباره یکی از مردم این سوالو از ما پرسیدند
یورا : سلام چی یو سلام سوآ
سوآ : بانو لی
یورا : سلام من مافیای سابق لی یورام
کوک : من جزوی از مردم نیستم من افسر سابق پلیس و رطبه یک مافیای جهانم
جیمین : چییییییییییییییییییییی
خبرنگار : پس شمایید
چی یو : میکشمت من قراره افتخار مافیاها بشم
بهم شلیک کرد
کوک : او ببخشید ضد گلولست
یورا : همه مخفی بشین
سوآ : چی یو داری چیکار میکنی
یورا : سوآ بریم بدو
همه رفتن پشت یه مخفی گاه
کوک : بیا جلو
نیم ساعت بعد
چی یو : گوه خوردم ببخشید تسلیم تسلیم
کوک : برو گمشو مردک عوضی
خبرنگار : دیدید چیکار کردن آفرین بهشون
کوک : من به توهم رحم نمیکنم پس بهتره دستتو برداری
یورا : برای بار هزارم تو کمر کسی ضربه نزن چون دردی نمیکشه
لونا : that was perfect ( عالی بود )
هانا : My brother ( برادر خودمی )
لیتا : Your job suits you ( شغلتون برازندتون هست )
ونا : ور ور اینو نباید بگید بچه ها دست به دست کنید تا به تهیونگ برسه
یه بنر بود که روش نوشته بود 우리는 네 엄마의 마피아가 말한 걸 알고 있었어 ( ما میدونستیم مافیایی مادرت بهمون گفته بود )
کوک : عفریته ی پیر
یورا : شیرموز گاو
نارا : جیییغ ولم کن
کوک : ....
❤️🍷
۳.۹k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳