BLACK WHITE part11

جیسو در حال تایپ قرار داد بود و یکی یکی شرطا رو برای هیونجین میخوند..
جیسو=1)اعلام برگزار نشدن ازدواج دو طرف قرار داد
دختر ادامه داد..
جیسو=بعدش با هرکی میخواید ازدواج کنید
هیونجین=و متاسفانه تنها گزینم دختر عموی گرامیتون هه ناست.
جیسو آهی کشید
جیسو=همکاری دو طرف قرارداد در پروژه فروشگاه های زنجیره ای کینگز و نیوز
هیونجین=اوکیه.خودمم تصمیم داشتم درخاست همکاری بدم
جیسو= و سومی.مصاحبه هوانگ هیونجین با پارک رزان.
هیونجین=چی داری میگی واسه خودت؟
جیسو=میشه بپرسم مشکلتون با مصاحبه چیه؟رزان دوست صمیمیمه و کاملا قابل اعتماده.
هیونجین=شخصیه و عمرا انجامش بدم.در ضمن دوست کنه ای دارین..
جیسو=میخواین چنین قرارداد برد-بردی رو بخاطر یه مصاحبه ساده از دست بدید؟در ضمن رزی کنه نیست باهوشه.
هیونجین نفس عمیقی کشید
هیونجین=حالا هرچی.بشرطی که ازم عکسی نگیره
جیسو=پس معامله کنکله.
هیونجین=اوکی ولی بیشتر ده تا سوال جواب نمیدم...
بعد از امضای قرار داد و رد و بدل شماره ها برای واریز پول سهام و اطلاع از خبر ها به سمت سالن پذیرایی رفتن.هیونجین به سمت خانواده ها رفت و جیسو جلوی راه پله دست به سینه ایستاده بود.جیسو اولین دختری یا بهتره بگیم اولین فردی بود که هیونجین رو مجبور به انجام کاری کرده بود.همه اعضای دو خانواده به هیونجین و جیسو نگاه میکردن تا بالاخره پسر دهن باز کرد..
هیونجین=کسی که من میخوام باهاش ازدواج کنم پارک جیسو نیست.پارک هه ناست.
اول همه تعجب کرده بودن ولی بعد با خوشحالی بهشون تبریک میگفتن و هه نا به چندش ترین طرز ممکن اشک شوق میریخت و این باعث میشد هیونجین چپ چپ بهش نگاه کنه...
پدر بزرگ ها با وجود مخالفت های هیونجین براشون ده تا قرار از پیش تعیین شده گذاشتن تا بیشتر باهم اشنا بشن و جیسو پیشاپیش فاتحه هیونجین بدبختو خوند.
هه نا تبدیل شده بود به اهنربایی که از هیونجین جدا نمیشد و این برای پسر تهوع اور بود.پسر نگاه ملتمسانه ای به جیسو کرد ولی جیسو در جوابش نگاه پیروزمندانه ای کرد و شونه ای بالا انداخت.
وقت رفتن خانواده هوانگ رسیده بود..
همه برای استقبال به سمت در رفتن.هیونجین به سمت جیسو اومد و کنار گوش جیسو اروم لب زد
هیونجین= درمورد واریز پول باهاتون تماس میگیرم همو ببینیم.
جیسو=اوکی.درضمن همین امشب یا فردا با دوستم تماس بگیر و هواشو داشته باش.
پسر در جواب دختر روبه روش پوزخندی زد...
هیونجین=شرمنده ولی من ملاحظه مردا رو نمیکنم چه برسه به یه دختر ناچیز!اگه میبینی ملاحظه ی تو رو میکنم بخاطر اینه که کارم بهت گیره پس فکرای اضافی نکن
جیسو خنده هیستیریک ارومی کرد و گفت..
جیسو=هی اینقد مغرور نباش.کدوم احمق خری از تو خوشش میاد(منننننن)
هیونجین=شاید اومد
و از دختر فاصله گرفت.جیسو هم طوری که پسر بفهمه با زبان اشاره گفت...
جیسو=بیشین مینیم بابا!!!
که دوباره چشمش به بنگ چان کراش جدیدش افتاد تو حال خودش بود که با داد نامادریش فهمید توی اتاق اونه.....

.
.
سلام دارلینگااااااا
چخبرا؟؟؟
خوبین؟؟؟
اینم از یه پارت خوشگل
احتمالا پارت بعدم همین امروز بنویسمممم
*ناظر ماهم گزارش نکنننن
بوس بهتونننن
#فیک
#استری_کیدز
#بلک_پینک
#بی_تی_اس
#سناریو
#کیپاپ
#رزی
#هیونجین
#کیدراما
#فیک
#هان
#اسلایم
#روتین
#جنی
#جیسو
#لیسا
#استری_کیدز #بنگ_چان #لینو #هان_جیسونگ #فلیکس #هیونجین #سونگمین #جونگین #چانگبین