مافیای خطرناک من (14)p
مافیای خطرناک من پارت 14 :
اجوما با نگراین از اتاق خارج شد و رفت
شوگا درو بست و اروم به ا/ت نزدیک شد
شوگا : همون طور که دستاش تو جیبش بود اروم با تخت نزدیک می شد
ا/ت : از رو تخت بلند شد و عقب عقب رفت
اونقدر عقب رفت که خورد به دیوار
شوگا : سمت ا/ت حمله ور شدو رفت و دست اونو قلاب کرد و با یک دستش دوتا دست ا/ت رو بالا گرفت و به دیوار چسبوند
ا/ت : شوگا اهی ولم کن (بغض)
شوگا : انگار نه انگار همین دیشب بود مگه بهت نگفتم که پرو بازی در نیار و حاضر جوابی نکن
ا/ت: من مگه چی کار کردم از اینکه که گفتم ناهار نمی خوام ؟
شوگا : از اول هم بهت گفتم که ادا اتفار در نیار دختره هرزه
ا/ت : من هرزه نیستم (با داد قطره ای اشک از چشمان ا/ت ریخت )
شوگا : حالا صدات روم بلند می کنی ؟(داد و فریاد )
ا/ت : برای اولین بار بود که ا/ت صداشو بلند کرد و فریاد زد خیلی ا/ت روی جمله ی هرزه حساس بود
شوگا : حالا که اینطوره به درک نخواه هیچی نخواه اینقدر چصو فیس برا همه بیا تا اخرش بمیری (داد)
ا/ت : شوگا ولم کننن (گریه )
شوگا : شوگا تحمل هیچی رو نداشت ا/ت ک ول کرد و هل داد اونور رفت و درو محکم پشت سرش بست
ا/ت : روی زمین افتاد و زانو هاشو بغل کردو بلند بلند برای اولین بار گریه کرد
انگار از وقتی که توی این خونه اومده داره برعکس خودش میشه
صداشو بلند میکنه بلند گریه میکنه ولی این جریان فقط یه مدت کوتاهیه
ادامه دارد .....................
اجوما با نگراین از اتاق خارج شد و رفت
شوگا درو بست و اروم به ا/ت نزدیک شد
شوگا : همون طور که دستاش تو جیبش بود اروم با تخت نزدیک می شد
ا/ت : از رو تخت بلند شد و عقب عقب رفت
اونقدر عقب رفت که خورد به دیوار
شوگا : سمت ا/ت حمله ور شدو رفت و دست اونو قلاب کرد و با یک دستش دوتا دست ا/ت رو بالا گرفت و به دیوار چسبوند
ا/ت : شوگا اهی ولم کن (بغض)
شوگا : انگار نه انگار همین دیشب بود مگه بهت نگفتم که پرو بازی در نیار و حاضر جوابی نکن
ا/ت: من مگه چی کار کردم از اینکه که گفتم ناهار نمی خوام ؟
شوگا : از اول هم بهت گفتم که ادا اتفار در نیار دختره هرزه
ا/ت : من هرزه نیستم (با داد قطره ای اشک از چشمان ا/ت ریخت )
شوگا : حالا صدات روم بلند می کنی ؟(داد و فریاد )
ا/ت : برای اولین بار بود که ا/ت صداشو بلند کرد و فریاد زد خیلی ا/ت روی جمله ی هرزه حساس بود
شوگا : حالا که اینطوره به درک نخواه هیچی نخواه اینقدر چصو فیس برا همه بیا تا اخرش بمیری (داد)
ا/ت : شوگا ولم کننن (گریه )
شوگا : شوگا تحمل هیچی رو نداشت ا/ت ک ول کرد و هل داد اونور رفت و درو محکم پشت سرش بست
ا/ت : روی زمین افتاد و زانو هاشو بغل کردو بلند بلند برای اولین بار گریه کرد
انگار از وقتی که توی این خونه اومده داره برعکس خودش میشه
صداشو بلند میکنه بلند گریه میکنه ولی این جریان فقط یه مدت کوتاهیه
ادامه دارد .....................
۱.۴k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.