bad girl mafia
پارت ۶....
انگار دار و دسته ووشیک هم رسیده بودن و دور تا دور کافه محاصره شده بودن .
ووشیک با لحن حرص دراری گفت :
ووشیک : انگار تا رییس اولی باهاتون نباشه همتون مثل بچه این .
و جین که از این حرف ووشیک خونش به جوش اومده بود فریاد زد :
جین : خفه شو
و بعد اتمام حرفش سریع به یونو شلیک کرد و این گلوله به این معنی بود که قراره یه بزن ، بزن مفصل داشته باشن و همه افراد اونجا سمت کافه حجوم بردن
تهیونگ : حدودا 50 نفرن
جی کی : دلم برای خوش گذرانی تنگ شده بود
آکیرو : بریم توی کارش
و آکیرو از جیب شلوار شیش جیبش یه کلت بیرون آورد و به دست جیهوپ داد و همگی به سمت معمورای ووشیک حمله ور شدن به جز آکیرو که اون رفت دنبال جیمین :
آکیرو : اوپا حالت خوبه ؟
جیمین : اره ...... خوبم نگران ....... نباش .
آکیرو چون تمام کلاس های رزمی رو رفته بود تونست جیمین و بلند کنه و به سمت ون حرکت کردن و وقتی توی ون رسیدن آکیرو سریع یه بطری آب به جیمین داد و یه کلت دیگه از جعبه تجهیزات ماشین بیرون آورد و گفت :
آکیرو : جیمینا ماشین و یکم دور از کافه پارک کردیم خواهشاً یکم دووم بیار .
بعد حرف آکیرو جیمین با چشمای بسته به نشونه باشه سر تکون داد و آکیرو روی صندلی نوشت پشت ون و و ون رو روشن کرد و با ایرپاد با جیهوپ ارتباط برقرار کرد :
آکیرو : جیهوپ خودت و جونگ کوک سریع بیان توی ون
جیهوپ : دریافت شد
و بعد تقریبا 30 ثانیه جیهوپ و جونگ کوک رسیدن .
جیهوپ : حالش چطوره ؟
آکیرو : نمیدونم من داشتم رانندگی میکردم ولی تا جایی که تونستم به پاهاش فشار نیوردم لطفاً کمکش کن
و بعد این حرفش به سمت جی کی رفت :
آکیرو : جعبه کمک های اولیه رو جا گذاشتیم پس با سرعت برو پایگاه و بعد بگو برامون یه ماشین بفرستند
جی کی : فهمیدم
و آکیرو میخواست از ماشین پیاده بشه که جی کی لبه آستینش و کشید :
جی کی : فایتینگ
و بعد این حرف جی کی آکیرو دستش و بلند کرد و جی کی هم به دستش و زد به دست آکیرو و بعد آکیرو شروع کرد با دو به سمت کافه رفتن و در همین حین گفت :
آکیرو : فایتینگ
و بعد وارد کافه شد . و جی کی هم با سرعت رانندگی میکردم و در همین حین به زیر دستاش گفت که برای بچه ها ماشین بفرستند .
از زبان راوی :
آکیرو که وارد کافه شد دید حدودا 30 نفر دیگه موندن و بعد اونم شروع کرد به زدن افراد با کلت و حدودا 10 دقیقه بعد به وسیله ایرپاد با بچه ها ارتباط برقرار کرد و گفت :
آکیرو : تا 30 ثانیه دیگه همه میرید بیرون
جین و یونگی : دریافت شد
تهیونگ : پس خودت چی ؟
آکیرو : تهیونگا به من اعتماد کن
و بعد 30 ثانیه اعضا به جز آکیرو از کافه اومدن بیرون :
جین : چرا خودش نیمد ؟
تهیونگ : نمیدونم
و بلافاصله بعد حرف تهیونگ آکیرو در کافه رو بست و در و قفل کرد...
(کپی=خداحافظی از زندگی😅🗡)
انگار دار و دسته ووشیک هم رسیده بودن و دور تا دور کافه محاصره شده بودن .
ووشیک با لحن حرص دراری گفت :
ووشیک : انگار تا رییس اولی باهاتون نباشه همتون مثل بچه این .
و جین که از این حرف ووشیک خونش به جوش اومده بود فریاد زد :
جین : خفه شو
و بعد اتمام حرفش سریع به یونو شلیک کرد و این گلوله به این معنی بود که قراره یه بزن ، بزن مفصل داشته باشن و همه افراد اونجا سمت کافه حجوم بردن
تهیونگ : حدودا 50 نفرن
جی کی : دلم برای خوش گذرانی تنگ شده بود
آکیرو : بریم توی کارش
و آکیرو از جیب شلوار شیش جیبش یه کلت بیرون آورد و به دست جیهوپ داد و همگی به سمت معمورای ووشیک حمله ور شدن به جز آکیرو که اون رفت دنبال جیمین :
آکیرو : اوپا حالت خوبه ؟
جیمین : اره ...... خوبم نگران ....... نباش .
آکیرو چون تمام کلاس های رزمی رو رفته بود تونست جیمین و بلند کنه و به سمت ون حرکت کردن و وقتی توی ون رسیدن آکیرو سریع یه بطری آب به جیمین داد و یه کلت دیگه از جعبه تجهیزات ماشین بیرون آورد و گفت :
آکیرو : جیمینا ماشین و یکم دور از کافه پارک کردیم خواهشاً یکم دووم بیار .
بعد حرف آکیرو جیمین با چشمای بسته به نشونه باشه سر تکون داد و آکیرو روی صندلی نوشت پشت ون و و ون رو روشن کرد و با ایرپاد با جیهوپ ارتباط برقرار کرد :
آکیرو : جیهوپ خودت و جونگ کوک سریع بیان توی ون
جیهوپ : دریافت شد
و بعد تقریبا 30 ثانیه جیهوپ و جونگ کوک رسیدن .
جیهوپ : حالش چطوره ؟
آکیرو : نمیدونم من داشتم رانندگی میکردم ولی تا جایی که تونستم به پاهاش فشار نیوردم لطفاً کمکش کن
و بعد این حرفش به سمت جی کی رفت :
آکیرو : جعبه کمک های اولیه رو جا گذاشتیم پس با سرعت برو پایگاه و بعد بگو برامون یه ماشین بفرستند
جی کی : فهمیدم
و آکیرو میخواست از ماشین پیاده بشه که جی کی لبه آستینش و کشید :
جی کی : فایتینگ
و بعد این حرف جی کی آکیرو دستش و بلند کرد و جی کی هم به دستش و زد به دست آکیرو و بعد آکیرو شروع کرد با دو به سمت کافه رفتن و در همین حین گفت :
آکیرو : فایتینگ
و بعد وارد کافه شد . و جی کی هم با سرعت رانندگی میکردم و در همین حین به زیر دستاش گفت که برای بچه ها ماشین بفرستند .
از زبان راوی :
آکیرو که وارد کافه شد دید حدودا 30 نفر دیگه موندن و بعد اونم شروع کرد به زدن افراد با کلت و حدودا 10 دقیقه بعد به وسیله ایرپاد با بچه ها ارتباط برقرار کرد و گفت :
آکیرو : تا 30 ثانیه دیگه همه میرید بیرون
جین و یونگی : دریافت شد
تهیونگ : پس خودت چی ؟
آکیرو : تهیونگا به من اعتماد کن
و بعد 30 ثانیه اعضا به جز آکیرو از کافه اومدن بیرون :
جین : چرا خودش نیمد ؟
تهیونگ : نمیدونم
و بلافاصله بعد حرف تهیونگ آکیرو در کافه رو بست و در و قفل کرد...
(کپی=خداحافظی از زندگی😅🗡)
۳.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.