"Just dady mafia "

"Just dady mafia "
Part: ¹⁴
نامجون: بریم به پسرا بگیم شاید اونا فهمیدن
یونگی: اومم... بریم
فلش بک به وقتی که یونگی جریانو گف:
تهیونگ: خب مگه نمیگی بسکتبال کتر میکنه؟
یونگی: خب...
تهیونگ: اسکل خب تو هم بسکتبالی دیگه برو جایی که بسکت میره تو هم ثبت نام کن زیر نظرش داری
یونگی: به اینجاش فکر نکردم
کوک: اصلا دختره چه اهمیتی برات داره؟
یونگی: راجبش کنجکاوم
کوک: کنجکاوی یا عاشق؟*لبخند شیطانی*
پسرا: اووووو
یونگی: نه این طور نیس... یعنی مطمئن نیستم
کوک: داداش من قبلا دوس دختر داشتم حسی که الان داری میفهمم تو عاشق شدی
نامجون: بی خیال کوک وقتی میگه چیزی نیس یعنی نیس دیگه دیر وقته بهتره ما هم بریم دیگه
یونگی: شب بمونین این موقع کجا دیگه
نامجون: نه ممنون مزاحم نمیشیم
یونگی: مزاحم چیه
تهیونگ: راس میگه بهتره بریم باید ببینم یونتان چطوره
کوک: منم باید برم پیش بم شاید گشنش باشه
یونگی: خیل خوب شب بخیر بچه ها
پسرا: شب بخیر