عشق روانی پارت اول

ویو ات
صبح
اخ کمرم به فاخ رفت اخه من چرا باید ساعت هفت صبح پاشم برم مدرسه خدایاااا
رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و اومدم بیرون
عه وا یادم رفت خودمو معرفی کنم 😅
خب خب از اول شروع میکنیم
سلام بچه ها خوبید من اتم لی ات
(گایز من تو همه فیکام فامیلی ات رو لی میزارم)
امروز باید برم مدرسه
لعنتی از روز اول هم ذوق ندارم خب این چیز عادیه که نه ماه باید توی یه جهنم باشی
رفتم پایین دیدم پدر و مادرم و خواهرم دارن صبحانه میخورن
(مادر ات =م ات پدر ات=پ ات خواهر ات اسمش لیا هست )
× عه وا سلام من دیر بیدار شدم؟
م ات:سلام دخترم نه همین الان شروع کردیم
پ ات:سلام دخترم زود باش صبحانتو بخور و زود برو مدرسه چون روز اول که نمیتونی دیر کنی
×چشم پدر
لیا:سلام ات ببخشید جواب سلامتو دری دادم چون غذا تو دهنم بود
× اشکالی ندا ره لیا
فلش بک به توی مدرسه
ویو ات
داشتم میرفتم تو مدرسه که یکی از پشت چشمامو گرفت فهمیدم میاست
علامت میا ÷
÷سلام ددی جونمممم
× سلام بیب چخبرا
÷هیچی ددی بیا بریم داخل الان زنگ میخوره
× اوک
هنوزم ویو ا/ت
رفتیم داخل که دیدم هفت تا پسر یه جا نشستن و دخترا دورشون جمع شدن از میا پرسیدم گفت که اونا پسرای دختر کش مدرسه هستن
(گایز ات یه سال از میا کوچکتره ولی چون میا تجدید شد هم کلاسی هستن و ات سال اول هست که اومد تو این مدرسه)
راستش از اون پسرا یه وایب (حس) بدی گرفتم ولی به من چه حتما با ما همکلاسی نیستن
ویو میا
دیدم ات یه جوری به پسرا نگاه میکنه که انگار ارث پدرشو خوردن
ویو ات
رسیدیم داخل کلاس و منتظر معلم موندیم که دیدم یهو دیدم........

بنظرتون چی دید؟
خب بچه ها پارت اول شرط نداره و الان دوباره❤️🩷 پارت دومو میزارم ولی پارت دوم شرطیه ❤️🩷
خب خب نظر بدید خوبه یا نه ؟❤️🩷
حمایتتتتتتت 🩷❤️