فیک ستاره کوچولوی من🍷🎬پارت۳
کاترین و ملودی: اره بگو
کاملیا: همه میگن ی روح خبیث توی اون اتاق زندانی شده و شب ها ازاد میشه و کل مدرسه رو میگرده و هرکی رو ببینه زندگیشو نابود میکنه کاترین: ا...این...ف...فقط...داستانه...
کاملیا: خیلیا شب اومدن اینجا و دیگع برنگشتن ملودی: لطفا تمومش کن من میترسم ک یهو کوک اومد نشست پیششون کوک: چیکار میکنین😁؟ کاترین:ک...کوک... ارواح واقعی نیست؟ کوک: معلومه ک نیست کی گفته هست؟ کاملیا: کوک من مطمعنم این مدرسه روح داره خیلیا شب اومدن اینجا و دیگه برنگشتن خونه کوک: اینا همش دروغه باور نکن نزارید چشماتون گولتون بزنن کاترین:میخوام بفهمم واقعیه یا نه کوک: هیچوقت شب اینجا نیا کاترین: چرا مگه نگفتی چیزی نی کوک:ام اره چیزی نی ولی خطرناکه نصفه شب بیای چیکار کنی اخه
کاترین: باشه نمیام کاملیا: هی نظرتون چیه بازی کنیم؟ کوک: اخه مگه بچه این کاملیا: فقط بچه ها بازی نمیکنن همه نیاز دارن شاد بشن کوک: باشه چ بازی؟ ملودی: من ی بازی باحال سراغ دارم ی توپ میاریم و باید زیر ۵ثانیه بدیم دست بغلیمون توپ رو اگه بیشتر از ۵ثانیه بشه میبازیم کاملیا: بیاید توپ اوردم خب بریم زمان بگیرید داشتن کلی بازی میکردن و میخندیدن ک یهو کوک خواست توپ رو بده ب کاملیا اشتباهی صورتش خورد ب صورت کاملیا و ل*ب هاشون بهم برخورد کرد کوک سریع دور شد کوک: بـ...ببخشید کاملیا: اشکال نداره ولش اتفاق بود کاترین تا دید اینجور شد خنده از روی صورتش رفت و ناراحت شد ملودی: چرا تو فکری کاترین ببین باختی کاترین؟ کاترین: بچه ها من حوصله بازی ندارم دیگه من میرم تو کلاس.....
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
شرایط: ۷کامنت_۱٠لایک
کاملیا: همه میگن ی روح خبیث توی اون اتاق زندانی شده و شب ها ازاد میشه و کل مدرسه رو میگرده و هرکی رو ببینه زندگیشو نابود میکنه کاترین: ا...این...ف...فقط...داستانه...
کاملیا: خیلیا شب اومدن اینجا و دیگع برنگشتن ملودی: لطفا تمومش کن من میترسم ک یهو کوک اومد نشست پیششون کوک: چیکار میکنین😁؟ کاترین:ک...کوک... ارواح واقعی نیست؟ کوک: معلومه ک نیست کی گفته هست؟ کاملیا: کوک من مطمعنم این مدرسه روح داره خیلیا شب اومدن اینجا و دیگه برنگشتن خونه کوک: اینا همش دروغه باور نکن نزارید چشماتون گولتون بزنن کاترین:میخوام بفهمم واقعیه یا نه کوک: هیچوقت شب اینجا نیا کاترین: چرا مگه نگفتی چیزی نی کوک:ام اره چیزی نی ولی خطرناکه نصفه شب بیای چیکار کنی اخه
کاترین: باشه نمیام کاملیا: هی نظرتون چیه بازی کنیم؟ کوک: اخه مگه بچه این کاملیا: فقط بچه ها بازی نمیکنن همه نیاز دارن شاد بشن کوک: باشه چ بازی؟ ملودی: من ی بازی باحال سراغ دارم ی توپ میاریم و باید زیر ۵ثانیه بدیم دست بغلیمون توپ رو اگه بیشتر از ۵ثانیه بشه میبازیم کاملیا: بیاید توپ اوردم خب بریم زمان بگیرید داشتن کلی بازی میکردن و میخندیدن ک یهو کوک خواست توپ رو بده ب کاملیا اشتباهی صورتش خورد ب صورت کاملیا و ل*ب هاشون بهم برخورد کرد کوک سریع دور شد کوک: بـ...ببخشید کاملیا: اشکال نداره ولش اتفاق بود کاترین تا دید اینجور شد خنده از روی صورتش رفت و ناراحت شد ملودی: چرا تو فکری کاترین ببین باختی کاترین؟ کاترین: بچه ها من حوصله بازی ندارم دیگه من میرم تو کلاس.....
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
شرایط: ۷کامنت_۱٠لایک
۹.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.