۳پارت۱۶

کریس درحال بقل کردن سوهو لبخندی زد:مجبوری اینجوری جلب توجه کنی؟😊
سوهو خندید:(بلند) منم دلم برای تو تنگ شده بود رفیق😀..(کوتاه)فعلا که یه نفر دیگه داره بیشتر جلب توجه میکنه
سوهو باچشم به تاعو که باچندتا دختر با آقای چوی(رئیس رسانه)وآقای هو(قاضی) داشت خشوبش میکرد اشاره کرد..
کریس خندید:دوست عزیز... اون یکی رو از قلم انداختی...😎
کریس باسر به چانیول اشاره کرد که زیر نگاه های ۳ الی ۴ دختر داشت آب می شد که از همه آشکارتر رز دختر خانم وی بود...
سوهو خندید:پس ما هم بریم دنبال تفریح خودمون...
کریس خندید:بری...
حرف کریس با صدای یه مرد ۵۰ ساله قطع شد و هر دو به سمت صدا برگشتن...
آقای گانگ:آقای وو
کریس با لبخند دستش رو دراز کرد:آقای گانگ ..شما کی اومدید؟😮
گانگ:همین الان...حالت چطوره پسرم؟👴
کریس:ممنونم از احوالات شما...خوش امدید ...😊
بفرمایید بشینید...
گانگ نگاهی به سوهو کرد وبه کریس گفت:معرفی نمیکنید...#🤓:مگه فوضولی؟به تو چه؟#
کریس:آاا ببخشید (دستشو پشت کتف سوهو گذاشت) معرفی میکنم..آقای کیم جونمیون هستن وکیل پایه یک دادگستری که تازه از چین اومدن ...و ایشون( بادست به آقای گانگ اشاره کرد) رئیس پلیس گانگ هستن مرد شریف و سخت کوشی هستن که حاضرم سرشون قسم بخورم...#🤓:الکی...مثلا#
سوهو با گانگ دست داد و با راهنمایی کریس به سمت میزی رفتند که آقای چویی و قاضی هو و دکتر اوک پشتش نشسته بودن....سوهو بعد از نشستن شروع به چرب زبونی کرد و طوری رفتار میکرد انگار در دورانی که چین بوده همه چی رو درباره کره فراموش کرده..#🤓:ای کلک#
و به این ترتیب اون شب مهمونی طبق برنامه برگذار شد