رمان
مافیای خشن منp5
تهیونگ:چون من میگم سریع باش
ا.ت:من نمیخوام بیام باهات ،دستمو گرفتو منو کشید ولم کننننن
تهیونگ"وقتی میگم بیا به حرفم گوش کن وگرنه کارت تمومه،که جلوی صورتم تفنگ کشید
تهیونگ:سریع برو بیرون(باداد)
ا.ت
دستمو از پشت گرفت و منو داشت میکشید بیرون من داشتم جلو راه میرفتم (ا.ت داشت گریه میکرد)منو داشت سوار ماشین میکرد
که جونگکوک داد زد :
ا.ت:کوکککک (بابغض)
کوک:تهیونگ ازت خواهش میکنم ولش کن بره هرکاری میکنم فقط ولش کن بره
تهیونگ:پس بلاخره با پای خودت اومدی،هه فک کردی زندت میزارم اگه جون زنتو میخوای زانو بزن رو زمین(تفنگ گرفته بود سمت ا.ت )
کوک
مجبور شدم زانو بزنم که چند نفر از پشت به دستتم دستبند زدن به ا.ت نگاه کردم:میام دنبالت منتظرم باش ....
ببخشید کم نوشتم مسابقه داشتم 🥺
برام دعا کنید مقام بیارم🥲
تهیونگ:چون من میگم سریع باش
ا.ت:من نمیخوام بیام باهات ،دستمو گرفتو منو کشید ولم کننننن
تهیونگ"وقتی میگم بیا به حرفم گوش کن وگرنه کارت تمومه،که جلوی صورتم تفنگ کشید
تهیونگ:سریع برو بیرون(باداد)
ا.ت
دستمو از پشت گرفت و منو داشت میکشید بیرون من داشتم جلو راه میرفتم (ا.ت داشت گریه میکرد)منو داشت سوار ماشین میکرد
که جونگکوک داد زد :
ا.ت:کوکککک (بابغض)
کوک:تهیونگ ازت خواهش میکنم ولش کن بره هرکاری میکنم فقط ولش کن بره
تهیونگ:پس بلاخره با پای خودت اومدی،هه فک کردی زندت میزارم اگه جون زنتو میخوای زانو بزن رو زمین(تفنگ گرفته بود سمت ا.ت )
کوک
مجبور شدم زانو بزنم که چند نفر از پشت به دستتم دستبند زدن به ا.ت نگاه کردم:میام دنبالت منتظرم باش ....
ببخشید کم نوشتم مسابقه داشتم 🥺
برام دعا کنید مقام بیارم🥲
۴.۹k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.