تک پارتی شوگا پارت ۲
«تک پارتی»
=از امروز شروع میکنیم
+باشه
زنگ ناهار بود که من و یونگی رفتیم ناهار بخوریم رو صندلی نشستیم و بشقاب و گذاشتیم رو میز کتابامو دراوردم شروع کردم به توضیح دادن که دیدم یونگی اصلا هواسش نیست
+یااااااااا یونگیاااااااا هواست کجاستت
=هاااا؟ چیی؟ هواسم هست خب توضیح بده
دوباره شروع کردم به توضیح دادن که چندتا پسر اومدن کنارمون
یکی از پسرا شونمو گرفت انداخت منو زمین
(برای پسره *میزارم)
*هی تازه وارد میبینم ۲۰ شدی
پسره میخاست بهم سیلی بزنه که یکی مُشت زد بهش و افتاد
=دست کثفیتو به دختر من نزن
پسرا با دیدن یونگی بدو بدو رفتن بیرون
یونگی اومد دستمو گرفت و من و از تو سالن برد تو حیات
+میدونی داری چیکار میکنی
=من دوست دارم
+چی
یونگی بازومو گرفت و من و بیشتر به خودش نزدیک کرد تو صورتم نگاه کرد و گفت
=من دوست دارم از همون اول که اومدی دوست داشتم واسه همین امتحانم خراب شد چون همش هواسم به تو بود ولی دیگه نمیخام از دور هواسم بهت باشه میخام تو توی قلبم باشی و منم توی قلبت
+میشه ولم کنی
=جواب من و بدههه دوسم داری؟
+میشه یه لحظه بازومو ول کنی
هم اینکه بازومو ول کرد یکم قد بلندی کردم و لپش و بوسیدم و فرار کردم
=واستاااا خیلی یهویی بود
دیدم داره میاد دنبالم من و از پشت گرفت و بغلم کرد و گفت
=هیچوقت ولت نمیکنم
پایان.......»»
=از امروز شروع میکنیم
+باشه
زنگ ناهار بود که من و یونگی رفتیم ناهار بخوریم رو صندلی نشستیم و بشقاب و گذاشتیم رو میز کتابامو دراوردم شروع کردم به توضیح دادن که دیدم یونگی اصلا هواسش نیست
+یااااااااا یونگیاااااااا هواست کجاستت
=هاااا؟ چیی؟ هواسم هست خب توضیح بده
دوباره شروع کردم به توضیح دادن که چندتا پسر اومدن کنارمون
یکی از پسرا شونمو گرفت انداخت منو زمین
(برای پسره *میزارم)
*هی تازه وارد میبینم ۲۰ شدی
پسره میخاست بهم سیلی بزنه که یکی مُشت زد بهش و افتاد
=دست کثفیتو به دختر من نزن
پسرا با دیدن یونگی بدو بدو رفتن بیرون
یونگی اومد دستمو گرفت و من و از تو سالن برد تو حیات
+میدونی داری چیکار میکنی
=من دوست دارم
+چی
یونگی بازومو گرفت و من و بیشتر به خودش نزدیک کرد تو صورتم نگاه کرد و گفت
=من دوست دارم از همون اول که اومدی دوست داشتم واسه همین امتحانم خراب شد چون همش هواسم به تو بود ولی دیگه نمیخام از دور هواسم بهت باشه میخام تو توی قلبم باشی و منم توی قلبت
+میشه ولم کنی
=جواب من و بدههه دوسم داری؟
+میشه یه لحظه بازومو ول کنی
هم اینکه بازومو ول کرد یکم قد بلندی کردم و لپش و بوسیدم و فرار کردم
=واستاااا خیلی یهویی بود
دیدم داره میاد دنبالم من و از پشت گرفت و بغلم کرد و گفت
=هیچوقت ولت نمیکنم
پایان.......»»
۳.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.