مـن عـاشق یه خلافکار شدم

#مـن‌عـاشق‌یه‌خلافکار‌شدم
𝖯𝗍:4
[علامت ات= علامت جیمین-]

ویو جیمین:

-بیاریدش
+چشم
(ات روی زمین پخش شد)
-خب ببینم دختر کیم هه شین هستی
=ت... تو کی هستی
-جوابمو با سوال نده احمق
=ببخشید(ترس)
-هه شین و بیارید
+چشم
(کیم هه شین با بدن کبود و خونی با لباسای پاره روی زمین میوفته)
=ب... بابااا
*ات.. ات حالت خوبه(با نگرانی)
(جیمین یه ت*یر توی مغز کیم هه شین جلوی ات خالی کرد)
=(گریه و جیغ)باباااااااااااا
-خفه شو کی هستی که صداتو بلند میکنی
=مرتیکه عوضی ازت انتقام میگیرم چرا بابامو کشتییی
-ببرینش این هر*زه رو
=ولم کنید میخام اونو بزنمممم
(جیمین بلند میشه و یه سیلی توی گوش ات میزنه)

ویو ات:
=وقتی اون سیلی رو زد یهو ساکت شدم و پر چشام اشک شد
منو بردن توی اتاق تاریک، من از جاهای تاریک میترسم
شروع کردم به گریه کردن و صحنه مرگ بابامو توی ذهنم مرور میکردم و از اون مرتیکه بیشتر عصبی میشدم که یهو صدای از ته اتاق اومد


...... ادامه دآرد