کتابخونه ی جادویی(بعد یه قرن گذاشتم) پارت5
ویو ات
وقتی جیهوپ گفت برم کتابخونه یکم استرس گرفتم اخرین کلاسمون بودو معلم زرزر میکردم منم تو فکر جیهوپ بودم اگه اونم دوسم داشته باشه باهم ازدواج کنید دو تا دختر میاریم اسم یکیشون دایون اسم یکی دیگه نایون(نایون اسمه چون من یاد نایلون میوفتم😑😂) بعد کلاس تموم شد مث اسب تا کتابخونه دویدم دیدم جیهوپ داره کتابارو مرتب میکنه خداااآ دلم میخواست الان برم لپشو ببوسم از افکارم اومدم بیرونو رفتم سمت در درد باز کردم جیهوپ با دیدن من لبخند به لبش اومد گفتم
ات: چی میخواستی بگی؟
جیهوپ: ات ببین میدونم برات عجیب میتونه باشه اما خوب من....... من....... دوست دارم
خیلی تعجب کردم یعنی حسم دو ترفه بوده؟(نه جیهوپ داره اوسکولت میکنه خو سوال داره این!) دستای جیهوپو گرتمو گفتم
ات: پس حسم دو طرفه بود
جیهوپ خیلی تعجب کرد و زود لبشو گذاشت رو لبم همو بوسیدیم و بعد چند مین جدا شدیم و جیهوپ بغلم کرد و گفت همیشه پیشت میمونم منم لبخند زدم
...................
هه فکر کردین تموم شد نه تازه شروع شد به به خوب بزارید من برم پارت بعدیو زود میزارم♡
وقتی جیهوپ گفت برم کتابخونه یکم استرس گرفتم اخرین کلاسمون بودو معلم زرزر میکردم منم تو فکر جیهوپ بودم اگه اونم دوسم داشته باشه باهم ازدواج کنید دو تا دختر میاریم اسم یکیشون دایون اسم یکی دیگه نایون(نایون اسمه چون من یاد نایلون میوفتم😑😂) بعد کلاس تموم شد مث اسب تا کتابخونه دویدم دیدم جیهوپ داره کتابارو مرتب میکنه خداااآ دلم میخواست الان برم لپشو ببوسم از افکارم اومدم بیرونو رفتم سمت در درد باز کردم جیهوپ با دیدن من لبخند به لبش اومد گفتم
ات: چی میخواستی بگی؟
جیهوپ: ات ببین میدونم برات عجیب میتونه باشه اما خوب من....... من....... دوست دارم
خیلی تعجب کردم یعنی حسم دو ترفه بوده؟(نه جیهوپ داره اوسکولت میکنه خو سوال داره این!) دستای جیهوپو گرتمو گفتم
ات: پس حسم دو طرفه بود
جیهوپ خیلی تعجب کرد و زود لبشو گذاشت رو لبم همو بوسیدیم و بعد چند مین جدا شدیم و جیهوپ بغلم کرد و گفت همیشه پیشت میمونم منم لبخند زدم
...................
هه فکر کردین تموم شد نه تازه شروع شد به به خوب بزارید من برم پارت بعدیو زود میزارم♡
۲.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.